سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قائــــم

سبک زندگی 10- زندگی شاهانه

لَقَدْ کانَ فی‏ قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْبابِ ما کانَ حَدیثاً یُفْتَرى ... [1] 

درآمد

ولی امر مسلمین مهر ماه سال گذشته در باره سبک زندگی فرمود؛ "رفتار اجتماعى و سبک زندگى، تابع تفسیر ما از زندگى است." این فرمایش معظم‌له برایم دست‌مایه شروع بحث جدیدی با عنوان سبک زندگی شد. در اولین شماره که در آستانه سال نو به رشته تحریر در آمد، نگاهی فرصتی از منظر معارف دینی به نوروز داشت، 12 فروردین که روز جمهوری اسلامی است بهانه انتخاب عنوان مشارکت سیاسی شد و در شماره‌های بعدی به ترتیب به محیط زیست، سلامتی، خوش‌خویی، وظایف حاکمان و کارگزاران، نکاتی از معارف رضوی و دشمن‌شناسی و بالآخره سبک زندگی 9 که در آستانه میلاد مسعود امام دین اسلام و رئیس مذهب جعفری نوشته شد، قطراتی از معارف نبوی را به خود اختصاص داد. اینک در آستانه سی و ششمین سال پیروزی انقلاب اسلامی که منجر به سقوط و فروپاشی حکومت دو هزار و پانصد ساله پادشاهی شد، سبک زندگی شاهانه که بر خلاف شماره‌های قبلی سبکی سلبی و عبرت‌آموز می‌باشد، را معرفی می‌کنم.

مفهوم شاه

در فرهنگ لغات فارسی؛ شاه و سلطان به فرمانروای مقتدر و صاحب تاج و تخت، و نیز پادشاهی و سلطنت؛ فرمانروایی و نوعی حکومت که فردی مادام‌العمر در رأس آن قرار دارد معنا شده است.(معین:1388) بنا بر این پادشاه؛ حاکم مادام‌العمر یک کشور و این روش حکومتداری موروثی است که در کشورهای و دوره‌های مختلف با عنوان پادشاه، سلطان،امپراطور، امیر و یا خیلفه نامیده می‌شود.

وقتی از شاه و سلطان سخن گفته شود، لاجرم خوش‌گذرانی و ظلم و ستم به ذهن متبادر می‌گردد. در روایات و احادیث نیز سلطان و  پادشاهی بسیار نکوهش و حتی گاهی هم‌ردیف شیطان خوانده شده است. پیامبر گرامی اسلام(ص) نشانه خشم خدا به خلقش را جور سلطان دانسته[2]، امیر مؤمنان علی(ع) فرزندش حسن مجتبی(ع) را به دوری گزیدن از سلطان سفارش فرموده[3] و امام باقر(ع) نیز صدقه‌ دادن در بامداد را باعث شکسته شدن شر سلطان ظالم ذکر فرموده است[4].

البته در تاریخ بودند پادشاهانی که موحد و مورد عنایت خداوند بوده‌اند و نام نیک از آنان بر جای مانده‌است. از امام باقر(ع) نقل شده است که فرمود: خدا پیغمبرى بعد از نوح نفرستاده که در زمین پادشاه باشد مگر چهار کس؛ ذوالقرنین که نامش عیاش است، داوود سلیمان و یوسف(ع).[5]

ویژگیهای شخصیتی شاه

فرمانروای مادام‌العمر موروثی به هر عنوان که شناخته و نامیده شود، در قرون گذشته و حال حاضر کشورهایی که به این روش اداره می‌شوند چند مشخصه و ویژگی دارد از جمله :

1.    خوشگذرانی، هوس‌بازی و فساد سازمان‌یافته 

خوشگذرانی و هوس‌بازی پادشاهان قرون دور تا اخیر کشورهای مختلف زبان‌زد عام وخاص بوده و منابع غربی و شرقی به ذکر آن پرداخته‌اند. وجود حرم‌سرا و خواجه‌پروری و خواجه‌سازی در اندرونی پادشاهان هخامنشی تا قاجاریه مؤید این ادعاست. به نقل تاریخ، ناصرالدین شاه قاجار 55 زن داشته است.[6] البته هوس‌بازی و خوشگذرانی در عصر پهلوی و سلاطین سایر کشورها از حالت سنتی و قدیمی به روش‌های نوین تغییر یافته است. هم‌چنین فساد سازمان‌یافته در  دربار سلاطین امری عادی بوده و آن را جزو حقوق مسلم خود تلقی می‌کنند. 

2.    بر مردم بودن 

سلاطین و پادشاهان، منتخب مردم نبوده و نیستند و لذا از مردم و با مردم نمی‌باشند. آنان خود را خلیفه بلاعزل و سایه خدا بر مردم می‌دانند. جالب‌تر این که آنان که خود را "ظل الله" می‌نامیدند و می‌نامند، به قول امروزیها با تئوریزه‌کردن "جبر تاریخ"، تلاش کرده و می‌کنند سواری بر گرده مردم را قضا و قدر الهی معرفی نمایند. آنان همه چیز کشور و مملکت را از آن خود دانسته و مردم را نه اجاره‌نشین، بلکه نوکر و رعیت خویش می‌پندارند. ساختن اهرام مصر، طاق کسراها و کاخ‌هایی که بعد از قرن‌ها هنوز چشم را خیره می‌کند و ثبت زمین‌های مردم فلک‌زده به نام خود و هزاردستان خویش، گوشه‌هایی از "خدایی" سلاطین بر مردم است. بی‌ارتباط نیست آنچه پروین اعتصامی از زبان بزرگمهر به انوشیروان سروده است :

شهان اگر که به تعمیر مملکت کوشند

چه حاجت است که تعمیر بارگاه کنند

چرا کنند کم از دسترنج مسکینان

چرا به مظلمه، افزون به مال و جاه کنند

3.    ستم‌پیشگی و استبداد 

امیر و پادشاه ظالم یک کشور برای ادامه حیات ننگین خویش به پشتوانه نیاز دارد. از آنجایی که از حمایت مردم کشور خویش برخوردار نیست لاجرم چشم به حمایت بیگانه دارد. او برای جلب حمایت بیشتر ارباب خود، از مال، جان و ارزشهای مردم  هزینه می‌کند و لذا با ایجاد فضای خفقان و گسترش ظلم و ستم مانع انتقاد و اعتراض ملت می‌شود. منابع مملکت را به بیگانه می‌بخشد و از فروختن دین مردم نیز دریغ نمی‌کند. از جمله رضا خان میرپنج به عنوان سرسلسه کم‌عمر پهلوی که به دست انگلیسها بر تخت نشست و با "کشف حجاب" تلاش کرد تا الگوی بی‌خدایی(لائیتیسه) آتاتورکی و ملک‌فیصلی را در ایران شبیه‌سازی نماید و حاکم ام‌القراء اسلامی که با آمریکایی‌ها رقص شمشیر می‌کند و جام می سر می‌دهد.

ظلم و استبداد، کشور را به سوی پرتگاه نابودی و ویرانی پیش می‌برد. پادشاهان ظالم و ستمگر در هر کشوری از جمله ایران جز ویرانی و  عقب‌ماندگی برای کشورشان به ارمغان نیاورده‌اند. چرا که به تعبیر ملک‌الشعرای بهار :

مملکت را جور و استبداد ویران می‌کند

جور در هر جا که ره جوید چو ایران می‌کند 

4.    وابستگی و نوکری به قدرتهای بیگانه  

جز معدود سلاطینی که در عین ظلم و ستم به ملت خویش با کشورگشایی در صدد گسترش حوزه نفوذ خود در اقصا نقاط دنیا بوده‌اند، قریب به اتفاق شاهان و سلاطین، در عصر خود به قدرت بین‌المللی یا منطقه‌ای وابسته بوده‌اند. وابستگی به قدرتهای بیگانه تا آنجا ادامه داشت که محمدرضا پهلوی قانون کاپیتولاسیون را برای مصونیت قضایی آمریکائیها در ایران، تصویب می‌کند. غافل از این که تصویب همین قانون ذلت‌بار شروع نهضتی می‌شود که نه تنها تومار او، بلکه تومار پادشاهی دوهزار و پانصد ساله ایران را در  هم خواهد پیچید! البته این رفتار و سپردن پست‌های بی‌شمار حساس کشور به مستشاران آمریکائی توسط پادشاهی که از نفر دوم سفارت بیگانه در کشور خویش کسب اجازه می‌کند تا به مجلس برود و سوگند پادشاهی یاد کند[7]، نه تنها بعید و ناپسند تلقی نمی‌گردد بلکه عمل به تعهد و خوش‌خدمتی به ارباب محسوب می‌شود. که اگر می‌دانست، بلکه به سفارش ابوسعید ابوالخیر عمل می‌کرد گه گفت:

درویشی کن قصد در شاه مکن

وز دامن فقر دست کوتاه مکن

اندر دهن مار شو و مال مجوی

در چاه نشین و طلب جاه مکن

البته ملت ایران فراموش نکرده‌اند که رضاخان نیز دست‌نشانده بیگانه بود و انگلیسیها وی را به عنوان فردی شایسته بنیانگذاری یک سلسله جدید پادشاهی در ایران تشخیص داده و سرانجام او را بر مردم تحمیل کردند.[8]  

 فرجام

 فرار شاه

سرانجام آن کس که به خدا مکر کند، شکست و نابودی است، چراکه وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرین . مردی از تبار حسین(ع) در خرداد 1342 هم‌چون جدش قیام کرد و ملت بصیر و شجاع نیز به او اقتدا نمودند و دیری نپایید که قطرات ملت، دریا شد و سیل انقلاب بساط سلطنت و ظلم و ستم شاهی را برچید. این بار برخلاف رسم طبیعت، در نیمه زمستان، خورشید بهار طلوع کرد و یخ‌های سختی و بدبختی تاریخی ملت آب شد و لاله‌ها و شقایق‌های سرخ از خاک بر سر برآورد و حالا:

آسمان شهر ما آفتابی است

از کرانه تا کرانش آبی است

  قیام حسینی  درآمدن فرشته

یاد معمار کبیر انقلاب اسلامی و شهدای راهش گرامی و دهه فجر بر فجرآفرینان مبارک باد.

 کتابنامه

1.    تاریخ جوان،ج 16 تا 19، مؤسسه فرهنگی بزرگ اندیشه، نشر جهان کتاب، چاپ اول/1379  

2.    فردوست حسین،ظهور و سقوط سلطنت پهلوی،ج 1و2، نشر اطلاع‍ات/۱۳۸۲ 

3.    معین محمد، فرهنگ فارسی(ویراست دوم)، انتشارات اشجع-میکائیل، چاپ چهارم/1388 

4.    نرم‌افزار گنجینه روایات ، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی به نقل از منابع مندرج در  

5.    نرم‌افزار درج مهر ، سازمان میراث فرهنگی(سابق) کشور 

 

پانوشت 



[1]   - در سرگذشت آنها درس عبرتى براى صاحبان اندیشه بود! اینها داستان دروغین نبود ... .(یوسف-111)

[2]   - پیامبر اسلام فرمود : نشانه خشنودى خدا از خلقش ارزانى نرخهاشان و دادگرى سلطان است و نشانه خشم خدا به خلقش جور سلطانشان و گرانى نرخهاشانست.(تحف العقول، ترجمه کمره‌ای، ص38)

[3]   - حضرت علی(ع) در نامه‌ای خطاب به حسن مجتبی(ع) مرقوم فرمود : مبادا همنشین کسى شوى که از او بر دینت نگرانى، و از سلطان دورى گزین، و از فریب شیطان آسوده مباش.(همان، ص76)

[4]   - امام باقر(ع) : آیا شما را آگاه نکنم بچیزى که چون بکار بندیدش سلطان و شیطان از شما دور شوند؟ ابو حمزه گفت آرى بما خبرش ده تا بکارش بندیم. فرمود (ع) بر شما باد بصدقه دادن در بامداد که روى ابلیس را سیاه کند و شر سلطان ظالم را در آن روز از شماها بشکند، و بر شما باد بدوستى در راه خدا و مهرورزى و کمک بهم براى کار خوب. زیرا که آن ریشه هر دو را قطع کند- یعنى شر سلطان و شیطان را- و در طلب آمرزش اصرار کنید که موجب محو گناهان گردد.(همان، ص 308)

[5]   - خصال، ترجمه کمره‏اى، ج‏1، ص 229

[6]   - روزنامه جام جم،1/11/92، صص 10 و11

[7]   - محمدرضا به من(فردوست) گفت برو سفارت انگلیس و با مستر ترات تماس بگیر و بپرس تکلیف من چیست ؟ من این کار را کردم او مسئول اطلاعاتی و نفر دوم سفارت بود. دیدار و تلفن من با او تا 24 شهریور ادامه داشت . او قول داد آمریکا که نسبت به نوع رژیم آینده بی‌تفاوت و روسیه مخالف سلطنت بود را قانع کند . در 24 شهریور 1320 (ترات) به من گفت محمدرضا به مجلس برود و سوگند یاد کند ! محمدرضا هم فروغی( کسی که سلطنت پهلوی را دایر کرد) را احضار کرد و ساعت 12 شب محمد رضا گفت کار تمام شد. روز 25 شهریور استعفای رضاخان و انتصاب محمدرضا به سلطنت به مجلس اعلام و روز 26 شهریور محمدرضا در مجلس سوگند یاد کرد.(خاطرات فردوست)

[8]   - نقل از پرویز راجی خدمتگزار تخت طاووس با اشاره به مصاحبه "بین چر" با شاهپور ریپورتر

 


[ یکشنبه 92/11/6 ] [ 8:42 عصر ] [ ] [ ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 147
بازدید دیروز: 426
کل بازدیدها: 1237591