نقش"اتحاد ملی"
در ایجاد و تقویت
"امنیت ملی"
"امنیت ملی" به وضعیتی گفته میشود که طی آن یک ملت قادر است اهداف ، منافع و ارزشهای حیاتی مورد نظر خود را در سطح ملی و فراملی گسترش دهد و یا حداقل در برابر تهدیدات بالقوه و بالفعل داخلی و خارجی از آن حفاظت کند .
ایران یک کشـور کثیـرالقوم است . از جمله مهمترین اقوام ایرانی عبارتند از : کردها ، عربها ، بلوجها ، ترکمنها ، فارسها ، آذریها ، گیلکها ، تالشیها و... . ایران منسجم ، مستقل و قدرتمند همیشه خار چشم دشمنان بوده است و لذا از دهههای دور تا حال به انحاء مختلف انسجام و استقلال آن را هدف قرار داده و از جمله تکثر قومی را به عنوان ابزاری برای وارد کردن فشار به دولت مرکزی و یا تجزیهی بخشهایی از خاک کشور مورد استفاده قرار دادهاند .
انگلیس ، آشوب خزعل را در خوزستان با هدف تجزیهی استان خوزستان و ایجاد "عربستان آزاد" به وجود آورد ؛ ترات ، رییس سرویسm16 انگلیس ، در سالهای جنگ جهانی دوم با پوشش کاردار انگلیس در تهران ، علاوه بر تدارک سلطنت محمدرضا پهلوی ، "اتحادیهی عرب خوزستان" را تشکیل داد که خواستار جدایی از ایران بودند ؛ در سال 1321 در منطقهی کردستان چند تن از نخبگان ایلی و غیرایلی سازمان نیمه مخفی "کومله ژیان کردستان" را تشکیل دادند که در سال 1324 با عضوگیری از مناطق کردی ، قاضی محمد را به رهبری برگزید و به دستور مقامات شوروی سابق تجدید سازمان و با نام "حزب دموکرات کردستان" فعالیت خود را شروع کرد .
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز گروههای تجزیهطلب قومی در جنوب ، جنوب شرقی و غرب کشور با عناوین مختلف و پشتیبانی مستقیم و آشکار و یا پنهان قدرتهای خارجی ، به خصوص آمریکا ، در ساز تجزیهطلبی دمیدند . و بالاخره سرتیپ دوم بازنشستهی ارتش آمریکا "رالف پیترز" در سال گذشته با ارایهی نقشهای ، پیشنهاد کرد کشور ایران به "کردستان" ، "آذربایجان متحد" ، "عرب" و "بلوچستان آزاد" تقسیم شود و فارسها نیز در بخش کوچکی از آن باقی بمانند .
به تعبیر مقام معظم رهبری که سال جاری را سال "اتحاد ملی و انسجام اسلامی" نام نهاد ، اتحاد ؛ "ائتلاف به منظور رسیدن به هدفهای سیاسی نیست" . اتحاد در سطح ملی ؛ متضمن همبستگی اقوام مختلف ایرانی میباشد و حلقهی اتصال مستمر همهی اقوام به یک چیز و آن ایران است . در دایرهی بزرگ و وسیع ایران ؛ هر کس با هر قومیتی ، ایرانی است و این یعنی اتحاد ملی ، یعنی همدلی ، یعنی یکپارچگی .
با این توضیح ؛ امنیت ملی ایران اسلامی توسط دشمنان خارجی و با ابزار قومیت ، به طور جدی در معرض خطر و تهدید بوده و هست و اتحاد اقوام مختلف ایرانی کماکان تضمیـن کننده استمرار "امنیـت ملی" ایران اسلامی خواهـد بود . ان شاءالله تعالی
شکافهای سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی ، اقتصادی و قومی در کشورها میتواند به عنوان لایههای نفوذپذیر در جهت تهدید دولت و کشور تلقی شود و ناهمگونیهای مختلف ، یک ملت و کشور را در معرض تجزیه و نابودی قرار میدهد . امنیت ملی کشور ایران در گرو عوامل مختلفی از جمله اتحاد ملی است . ایران کشوری کثیرالقوم است و ناهمگونی قومی ایران در طول یک قرن گذشته به عنوان ابزاری در دست قدرتهای برتر دنیا قرار داشته و از آن برای واردکردن فشار به دولت مرکزی و یا تجزیهی کشور استفاده کرهاند .
وقتی روسها شمال کشور و انگلیسیها جنوب ایران را اشغال کرده بودند ، تحریکات قومی از طرفی دولت مرکزی را برای دادن امتیاز تحت فشار و از طرف دیگر سرزمین ایران را در معرض تجزیه قرار میداد . بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز تحریکات قومی در جنوب ، جنوب شرقی ، غرب و شمال شرقی ، دولت و ملت را با چالشهای مختلفی مواجه کرده است .
در حال حاضر نیز سیاست آمریکا در منطقه استفاده از ناهمگونی قومی برای فشار وارد کردن به دولت و نظام اسلامی ایران است . و لذا ایجاد و تقویت اتحاد اسلامی میتواند مهمترین عامل به شکست کشاندن این سیاست و در مقابل تضمین کنندهی امنیت ملی ایران باشد . در این مقاله سابقهی تاریخی تحریکات قومی در ایران و نتایج حاصل از آن ، تاثیر ناهمگونی قومی بر امینت ملی و راهکارهای تقویت اتحاد ملی و تاثیر آن بر امنیت ملی بررسی شده است .
1 – ملت[1] نژاد یا مردمی هستند که به وسیلهی تبار ، زبان و یا تاریخ مشترک مشخص میگردند و زیر لوای یک حکومت متحد شدهاند .(بابایی و آقایی:66،ص751)و به تعبیری ملت گروه کثیری از مردم هستند که بر پایهی فرهنگ ، ارزشها ، معیارها و آرمانهای سیاسی مشترک متحد شدهاند و معمولا سرزمین محدودی را اشغال کردهاند.(گولد و کولب:80،ص802)
2 – قوم[2] شامل مردمی است که دارای وجوه مشترک فرهنگی ، تاریخی و یا در مواردی جسمانی می باشند و به یکدیگر احساس تعلق و همبستگی میکنند و خود را از گروههای دیگر متمایز می دانند .(اماناللهی بهاروند:80)
3 – امنیت ملی[3] عبارت است توانایی جامعه در جهت تامین و صیانت از موجودیت فیزیکی ، زیستی و معیشتی ، فرهنگی و ارزشی مردم و سرزمین و ارتقاء و بهینهسازی آن و تعقیب و تضمین منافع ملی در دوران جنگ و صلح در قبال تهدیدات داخلی و خارجی .(معاونت طرح و بررسیهای استراتژیک:80،ص9)
4 – اتحاد ملی [4]ائتلاف به منظور رسیدن به هدفهای سیاسی نیست . اتحاد در سطح ملی ؛ متضمن همبستگی[5] اقوام محتلف ایرانی می باشد و حلقهی اتصال همهی اقوام به یک چیز و آن ایران است . در دایرهی وسیع ایران ؛ هر کس با هر قومیتی ، ایرانی است .(شهیدی:86) و این یعنی اتحاد ملی ، یعنی همدلی ، یعنی یکپارچگی.(مقام معظم رهبری:86)
کشور پهناور ایران با ویژگیهای منحصر به فرد در منطقهی حساس خاورمیانه ، در قرون متمادی گذشته تا حال ، مورد طمع و توجه ویژهی قدرتهای استکباری وقت بوده است . از پرتقالیها که بیش از یک و نیم قرن بر خلیج فارس حکمرانی کردند ، تا انگلیسیها ، روسها و آمریکاییها که در قرن پایانی هزارهی دوم به کرات کشور عزیزمان را در معرض خطر جدی قرار دادهاند . مهمترین ویژگیهای ایران عبارت است از :
1 – با تمدنی کهن ؛ ایران کشوری است کهن اما با تمدن دیرینه . نوشتههای استواری در دست است که در هفت هزار سال پیش ، نیاکان ما فلزات را می گداختند و از آنها چیزهایی برای آسایش و آرامش خود می ساختند . در ده هزار سال پیش میخواندند و مینوشتند ... در حالی که در هیچ جای دنیا خواندن و نوشتن نمیدانستند. در هشت هزار سال پیش نیاکان ما به پهلوی شعر می گفتند که در تمام دنیا بیپیشینه بود و هیچ ملتی از شعر و شاعری کوچکترین آگاهی نداشتند (رضایی:78)،
2 – با منابع غنی زیر زمینی ؛ایران با بیش از 15 درصد ذخایر شناخته شدهی گازی جهان ، دومین کشور و در زمینهی نفت با تولید 4 میلیون بشکه در روز ، دومین تولیدکنندهی عضو اوپک و از نظر وجود ذخایر نفتی نیز رتبهی دوم را در جهان داراست.(دهقان:1379،ص11) دریای خزر سومین (و به گزارشی دومین) منبع شناخته شدهی نفت و گاز جهان بعد از خلیج فارس است و بر همین اساس حوزهی خلیج فارس و دریای خزر را بیضی استراتژیک انرژی مینامند و ایران نیز از اعضای مهم این حوزه است ،
3 – دارای موقعیت استراتژیک و تعیین کننده در دریا ، فلات و جلگه که به تعبیر نظامیان ؛ فلات ایران یکی از چهارده نقطهی استراتژیک نظامی جهان است ،
4 – با مردمی مسلمان ، آرمانگرا و انقلابی ،
5 – با حکومتی مردمی ، ایدئولوژیک و شیعه ، مستقل و ضداستکباری ،
6 – و ... .
سیاست قدرت استکباری در مقابل کشورهای هدف که پیر استعمار ، انگلستان ، مبدع آن است ، "تفرقه بیانداز و حکومت کن" می باشد . سیاستی که در همسایگی ایران باعث تجزیهی امپراطوری بزرگ عثمانی شد . طرفداری امپراطوری عثمانی از آلمان در جنگ جهانی اول ، بهانه به دست محور بریتانیا ، فرانسه و روسیه داد و در سال 1916.م به طور محرمانه قراردادی را امضاء کردند که چگونگی تقسیم مناطقی را بعد از شکست و تجزیهی امپراطوری عثمانی پیشبینی می کرد . اعلامیهی بالفورنیز در سال 1917.م نوشته شد و دولت بریتانیا به صراحت تأسیس یک وطن برای ملت یهود را در سرزمین فلسطین مورد موافقت خود اعلام کرد و زمینهی شکلگیری غدهی سرطانی اسراییل فراهم آمد.(شهیدی:1386،ص4)
رولان بوتون معتقد است ؛ اقوام مردمان و ملتها ، بازیگران حقیقی تاریخ ، آفرینندگان و جان دهندگان دولتها هستند . آنها هستند که باطن دولتها را آشکار می کنند ، آنها را به زوال می کشانند ، از هم می پاشانند ، از هم می درند ، زیر پا می گذارند و یا برعکس به آنها غرور و افتخار می بخشند . اقوام مردمان و ملتها موجوداتی زنده هستند ، موجوداتی که همواره در همزیستی یا در تعارض با دولتها ، تحسین می شوند اما گاه نیز به دست همتایان خود نفی و سرکوب شده و به خدمت گرفته می شوند.(برتون:80،ص69)
بر همین اساس است که رئون شیلوه[6] در سال 1931.م به بغداد رفت و در کنار معلمی ، پوشش واقعی روزنامه نگاری نیز پیدا کرد . سه سال در عراق بود و در شمال آن کشور با کردها ملاقات کرد . این اولین ارتباط یهودیها با اکراد شمال عراق بود . بعد از شکلگیری دولت صهیونیستی در فلسطین ، اسراییل در کنار آمریکا و ایران به شورشیان کرد بارزانی که بر ضد دولت مرکزی شورش کرده بودند کمک کرد و شیمون پرز معاون وزیر دفاع در سال 1964.م با دکتر کامران بدیرخان (نمایندهی اکراد در اروپا) به صورت مخفی ملاقات کرد . بدیرخان در دهههای 1940 و 1950.م به نام اسراییل جاسوسی نموده بود . در این دیدار تشکیل پیشمرگ و آموزش در اسراییل مقرر شد . بعدها موساد به شبه نظامیان بارزانی کمک مالی کرد و همکاری فی ما بین ادامه یافت . کردها در سال 1967.م (قبل از جنگ شش روزهی اعراب و اسراییل) همکاری کردند و یک خلبان عراقی را با میگ 21 به اسراییل بردند . اسراییل در همان سال برای کردها اسلحه فرستاد ... و مصطفی بارزانی نیز یک شمشیر کردی برای موشه دایان هدیه برد .
محمدرضا پهلوی در سال 1969.م همکاری جدید را با پیگیری اسراییل ، با کردهای شمال عراق شروع کرد ولی در جریان تفاهم نامهی الجزایر قول عدم همکاری به کردهای عراق را داد و شورش کردی که در سال 1961 شروع شده بود در سال 1975 به پایان رسید .(هارون یحیی:85،صص112 تا 120)
مسألهی اقوام و ملیگرایی در کشورهای هدف مورد توجه آمریکا نیز بوده و هست . ریچارد نیکسون ، رییس جمهور وقت آمریکا در کتاب "1999 پیروزی بدون جنگ" در مورد نقش رادیو آزادی آمریکا در تجزیهی شوروی سابق با وجود ملتهای غیرروس مثل ؛ اوکراینیها ، ازبکها ، روسهای سفید ، قزاقها ، تاتارها ، آذریها ، ترکمنها ، گرجیها و .. ، توجه خیلی بیشتر به اقوام غیرروس را در تبلیغات رادیوی مذکور تاکید کرد او تشویق مردم مذکور را برای کسب حقوق ملی خود با تکیه بر ملیگرایی مورد توجه و تاکید قرار داد . در سالهای اخیر نیز تجزیهی قومی کشورهای عراق و ایران توسط رالف پیترز[7] و پیترکالبریس[8] که در نقشهی جدید خاورمیانه تقسیم عراق را به سه بخش کردستان ، عرب شیعه و عرب سنی و همچنین ایران را به کردستان ، آذربایجان متحد ، عرب و بلوچستان آزاد پیشنهاد کردهاند ، طرح و تبلیغ شده است .
کشور پهناور ایران از نظر دینی و مذهبی ، قومی و فرهنگی متکثر است . زرتشتیها ، مسیحیها ، یهودیها و مسلمانان قرنها در این کشور زیستهاند . ایران از نظر اکثریت جمعیت ، یک کشور مسلمان است که فِرَق مختلف اهل سنت و شیعه را شامل میشود .
با تعریفی که از قوم ارایه شد ، ایران یک کشور کثیرالقوم است . تعدد و تنوع اقوام تشکیل دهندهی جامعهی ایران به نحوی است که اطلاق واژهای کثرالقوم (Plural Ethnic) و جامعهی چندقومی (Multi- Ethnic Societ) به ترکیب جمعیتی آن ، از واقعیتی غیرقابل انکار خبر می دهد .(مقصودی:82،ص45) بلوچها ، ترکمنها ، آسوریها ، ارامنه ، گیلکها ، فارسها ، مازندرانیها ، آذریها ، لرها ، طالشیها ، اکراد ، اعراب ، لکها ، ترکهای غیرآذری ، کلیمیان ، کولیها و لاریها از جمله اقوام ساکن ایران هستند .(اماناللهی بهاروند:80،ص20)
پرواند آبراهامیان[9] در توصیف پراکندگی قومی زمان قاجار :
"ایران مجموعهای است از لهجهها و زبانهای متفاوت ، جمعیت فلات مرکزی بیشتر فارس زبان بودند که با ایلات غیر فارس مثل قشقاییها ، بختیاریها ، افشارها ، عربها ، و ممسنیها در آمیخته بودند . روستاییان منطقهی خزر غالبا گیلک ، مازندرانی و طالشی بودند . ولی آذریها ، فارس زبانها و گروههایی از ایلات قاجار ، ترکمن و کرد نیز ... در آنجا به سر می بردند . بخش شمال غربی کشور غالبا آذری بودند و ... غرب و جنوب غربی ، مخلوطی از یکجا نشینان ، نیمهیکجا نشینان و عشایر کرد ، لر ، بختیاری و عرب بود . در بخش جنوب شرقی غالبا بلوچها و گروههایی از عرب ، افشارها و افغانها زندگی می کردند . در منطقهی شمال شرقی نیز آمیزهای از فارسها ، ترکمنها ، کردها ، شاهسونها ، افشارها ، تاجیکها و تیموریها وجود داشت ." (نقل از فصلنامهی مطالعات ملی:1380،ص127)
فردوسی شاعر ایرانی نیز در مورد ایران و اقوام ایرانی چنین سروده است :
ز "ایران" و از "تـرک" و از "تـازیـان" نژادی پدید آمد اندر میـان
نه "ایران" ، نه "ترک" و نه "تازی" بود سـخنها به کردار بازی بود
ایران شناسان شوروی سابق 29 قوم گوناگون را در ایران کشف کردهند و پراکندگی مهمترین اقوام ایرانی در کشور به این شکل است : کردها با 10 درصد جمعیت در غرب ، آذریها به جمعیتی بالغ بر 27 درصد جمعیت کشور در شمال غرب و غرب ، ترکمنها با 2 درصد جمعیت کشور در شمال شرقی ، بلوچها با 2/2 درصد جمعیت کل در جنوب شرقی ، لرها با 7/6 درصد جمعیت در منطقهی جنوب غربی و متمایل به مرکز ، عربها در جنوب و طالشیها در شمال غرب با 500 هزار نفر جمعیت از نظر سیاسی و جمعیتی معنی و تعریف خاصی را برای ملیت و کشور ایران پدید آوردهند .
این یک نمای کلی از پراکندگی و ناهمگونی قومی در ایران می باشد که در طول تاریخ مطمح نظر قدرتهای استکباری بوده است و هر از گاهی با تمسک به آن در صدد برهم زدن نظم سیاسی حاکم بر کشور برآمده و خسارتهایی را تحمیل و "امنیت ملی" کشور را با خطر مواجه کردهاند .
1 – انگلیس در تعقیب سیاست معروف "تفرقه بیانداز و حکومت کن" ، موفقیتهای بزرگی را در تحریک اقوام ایرانی برای تجزیهی کشور و یا تحت فشار قرار دادن دولت مرکزی به منظور به دست آوردن امتیاز کسب کرد . بیشترین تحرکات به دههی چهارم قرن نوزدهم و در بحبوحهی رقابتهای روس و انگلیس در ایران مربوط است . زمانی که روسها با اشغال شمال کشور ، منویات استکباری خود را پی میگرفتند در مرو ، تراکمه را به تصرف گرگان ؛ در خراسان ، افاغنه را به تصرف سیستان و در بغداد ، عثمانیها را برای تصرف قسمتی از خاک ایران تحریک کردند .(محمدی:80)
از سال 1246.ش یک جاسوس یهودی انگلیس در بختیاری دعوی مسلمانی کرده ، اسم خود را درویشعلی گذارده و زن بختیاری گرفته بود . بعد از ورود مسترلایارد به آن صفحات ، مأموریتش پایان یافت و به لندن احضار شد. مستر لایارد از سرویس اطلاعاتی انگلستان به مدت 15 سال ( 67-1252) با لباس بختیاری برای تحریک و راهنمایی محمدتقی خان چهارلنگ به تجزیهی لرستان و خوزستان از ایران نهایت کوشش را کرد.(ساسانی:1362،صص23و47)لایارد مثل بختیاریها لباس می پوشید ، لهجهی لری را بسیار خوب حرف می زد ، در خلال سالهای اقامت در خوزستان علاوه بر سفرنامهی خود ، گزارش جامع و مبسوطی دربارهی اوضاع سیاسی و جغرافیایی و ریشههای نژادی عشایر و ایلات استان تهیه کرد که بعدها تحت عنوان "شرحی پیرامون خوزستان" در لندن منتشر شد .
انگلیس در فارس به وسیلهی رییسان ایل قشقایی به ایجاد یک آشوب تجزیهطلبانه به نام "نهضت جنوب" دست زد .(مقصودی:82،ص190) و قائلهی شیخ خزعل را در خوزستان با هدف تجزیهی استان خوزستان و ایجاد "عربستان آزاد" به وجود آورد . این شورش با تشکیل "اتحادیهی عشایر جنوب" و به رهبری شیخ خزعل ، رییس قبلیهی بنی کعب ، و اتحاد غلامرضاخان امیرجنگ والی پشتکوه ، مهمترین رهبر قبایل لرستان ، و مرتضی قلیخان بختیاری و امیرمجاهد و حاج شهابالدوله از رهبران قبایل بختیاری و تعداد زیادی از طوایف عرب ، توسط انگلیسیها انجام شد .
آلن چارلز ترات ، رییس سرویس اطلاعاتی M16 انگلیس در سالهای جنگ جهانی دوم با پوشش کاردار انگلیس در تهران ، علاوه بر تدارک سلطنت محمدرضا ، "اتحادیهی عرب خوزستان" را تشکیل داد . نمایندگان اتحادیه در ملاقات با نایبالسلطنه و نخست وزیر و وزیر امورخارجهی عراق ، خواستار جدایی از ایران و پیوستن به عراق شدند . رادیو بی . بی . سی این خبر را با آب و تاب به عنوان ملاقات نمایندگان "عربستان" (یعنی خوزستان) و عراق پخش کرد .(فصلنامهی پژوهش:85،ص47)
2 – حکومت شوروی نیز در شمال کشور دست به کار شد و در فشار به دولت مرکزی ایران به منظور اخذ امتیاز نفت شمال به شکلگیری یک جنبش جداییطلب در آذربایجان ایران کمک کرد . این جنبش در 13 شهریور 1324 تحت عنوان "فرقهی دموکرات آذربایجان" به رهبری جعفر پیشهوری رسما موجودیت یافت .
فرقهی دموکرات آذربایجان یکی از نتایج جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط نیروهای انگلستان پس از تهاجم آلمان به شوروی در خرداد 1320، ، برکناری رضاشاه از سوی متفقین به دلیل طرفداری از آلمانها بود.(احمدی:79،ص131) خودمختاری برای آذربایجان ، دموکراسی برای ایران ، آموزش زبان ترکی در مدارس ، انتصاب مقامهای آذری برای تصدی امور داخلی و تشکیل یک نیروی نظامی آذری از جملهی خواستههای این فرقه بود . این فرقه هدف اعلام شدهی خود را خودمختاری اعلام کرد و از تهران با این تقاضا ، تشکیل جمهوری دموکراتیک آذربایجان را اعلام کرد.(همان)
فرقهی دموکرات با پشتیبانی کامل شوروی ، جمهوری دموکراتیک آذربایجان را تشکیل داد و در حالی که گام آخر را جهت به تسلیم کشاندن پادگان تبریز ، تشکیل کنگرهی مجلس و دولت و معرفی اعضای کابینه بر میداشت ، وجهالمصالحهی منافع ملی شوروی با دولت مرکزی ایران قرار گرفت و شوروی به هنگام عزیمت ارتش ایران به سوی آذربایجان ، فرقه را خلع سلاح کرد و دستور داد نباید در برابر نیروهای دولت مرکزی مقاومت کنند .(همان:ص159)
در منطقهی کردستان به علت کاهش حضور ارتش ایران ، مهاباد تحت کنترل افراد محلی قرار گرفت و در سال 1321 چند تن از نخبگان ایلی و غیرایلی ، سازمان نیمه مخفی "کومله ژیان کردستان" (کمیتهی احیای کردستان) را تشکیل دادند . در سال 1323 با عضوگیری از سایر مناطق کردی ، قاضی محمد ـ قاضی شهر مهاباد ـ را به رهبریت سازمان برگزید . در مرداد 1324 به دستور مقامات شوروی دست به تجدید سازماندهی خود زد و تحت عنوان "حزب دموکرات کردستان" شروع به فعالیت نمود . و به این صورت مدت زمان کوتاهی پس از تشکیل حکومت خودمختار آذربایجان با حمایت شورویها ، حزب "دموکرات کردستان" نیز در دوم بهمن 1324 رسما در مهاباد "جمهوری خودمختار مهاباد" را اعلام کرد. (همان:صص161و162)
موضوع تلاش قدرتهای خارجی در بهرهبرداری از تکثر قومی ایران به منظور وارد کردن فشار به دولت مرکزی و یا تجزیهی خاک کشور ایران ، محدود به سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی نمی باشد .
از بهمن ماه 1357(ماه پیروزی انقلاب اسلامی) زنجیرهی به هم پیوستهی تقاضاهای قومی و به دنبال آن خشونتهای قومی ـ محلی آغاز شد. کردها در شمال غرب ایران ، اولین و در عین حال مهمترین مهرهی آغازین این بازی بودند . سپس در اسفند 1357 و فروردین 1358 ، آشوب و درگیری صفحات شمال کشور را در بر گرفت .
در ماههای بعد تظاهرات اعراب در شهرهای اهواز ، خرمشهر و آبادان و سپس موج بمبگذاری و خرابکاری در صفحات جنوبی در بین خطوط لولهی نفت و گاز ، ایستگاههای راهآهن و ... ، استان خوزستان را دچار تنش کرد . آذربایجان و به ویژه تبریز از نیمهی دوم فصل پاییز 1358 آبستن حوادث غیرمترقبهای گردید که به سرعت مهار شد .
حاشیهی مرزهای جنوب شرقی کشور ، یعنی بلوچستان ، نیز از درگیریهای قومی ـ منطقهای مصون نماند . بلوچستان در آن سالها و سالهای بعد به صورت مقطعی ، محل بروز ستیزها و چالشهایی بود که حاکمیت دولت را در صفحات بلوچنشین آماج حملات خود ساخت.(مقصودی:1380،صص383 تا 395)
حزب دموکرات کردستان همهپرسی 11 و 12 فروردین 58 را تحریم کرد ، به جای مجلس خبرگان 73 نفرهی قانون اساسی ، پیشنهاد مجلس موسسان 500 نفره را ارایه داد و به رسمیت شناختن مذهب شیعه به عنوان مذهب رسمی کشور ، حاکمیت ولی فقیه ، ... را مبنایی برای تحریم انتخابات قانون اساسی قرار داد .
در عرصهی نظامی رویاروییها شدیدتر از عرصهی سیاسی بود . بعد از سقوط پادگان مهاباد به دست دموکراتها و دیگر گروههای سیاسی در سوم اسفن 1357 و خروج توپخانهی سنگین ، تانک و اسلحه از این پادگان ، بحران کردستان وارد مرحلهی تازهای شد . جنگ خونین ایام نوروز 1358 سنندج ، جنگ اردیبهشت همان سال نقده ، جنگ مرداد 1358 بانه ، جنگهای کامیاران ، پاوه ، مهاباد و ... .
علاوه بر چندین نبرد بزرگ نظامی ، در یک برآورد غیررسمی طی سالهای 1357 الی 1372 ـ به مدت پانزده سال ـ حد اقل 1540 درگیری نظامی و محلی پراکنده با انگیزههای متفاوت در این منطقه به وقوع پیوست که جان . دی . استمبل تعداد تلفات وارده به نیروهای دولتی را حدود 3000 نفر و بر گروههای مسلح اکراد را بالغ بر5000 نفر ارزیابی کرده است.(همان:صص204 و 205)
نخستین برخورد در سطح ترکمنصحرا[10] ،کمتر از یک ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی به وقوع پیوست که ظاهرا عامل اصلی آن وجود اختلاف بر سر تغییر نام بندر شاه به بندر ترکمن یا بندر اسلام بوده است . "کانون فرهنگی خلق ترکمن" با تعطیل کردن مدارس ، ادارات و بازار یک راهپیمایی سی هزار نفری را در گنبد کاووس و چند شهر دیگر ، در 19 اسفند 1357 قطعنامهای را صادر و ایجاد ارتش خلق ، ادارهی پادگانها به وسیلهی شورای انقلابی ، تشکیل دادگاه خلقی و ... خواستار شد . روحانیون شیعه و سنی وارد ماجرا شده و موضوع را فیصله دادند اما چندی بعد ، 5 فروردین 58 ، بار دیگر به بهانهی دستگیری یک گرانفروش ، آتش جنگ شعلهور گردید و تعدادی کشته و زخمی شدند و در 12 فروردین 58 آتشبس شد .
گروههای چپ مارکسیستی هدایت درگیریها را به عهده داشتند . شوروی رسما برخوردها را به نفع ارتجاع و امپریالیسم ارزیابی می کرد ، اما در ترکمنستان علایق شدید نسبت به درگیریها وجود داشت .(همان:صص 320 تا 331)
استان آذربایجان شرقی در بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سه کشمکش عمده را در حوزهی سیاسی ـ قومی تجربه کرده است :
اول) تشکیل حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان ایران و بروز آشوبهای شهری در آذر و دی 1358 . این حزب در رقابت با حزب جمهوری اسلامی ، یک هفته پس از تاسیس آن حزب ، در اسفند 1357 اعلام موجودیت کرد و به مرور مخالفت خود را با سیاستهای کلی نظام آشکار ساخت . این مخالفتها تا پایان روزهای حیات(10 ماههی)حزب به صورت قهرآمیز و حتی تلاش برای کنترل پایگاه هوایی شکاری تبریز خاتمه یافت .
به دنبال مخالفت با همهپرسی تغییر نظام ، مخالفت با تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی و ...(همچون حزب دموکرات کردستان) از 14 آذر 1358 مشاجرهی لفظی و بعد درگیری شروع شد و با تصرف استانداری و ادارات دولتی دیگر ، اعلام همبستگی برخی از مراکز نظامی و انتظامی استان با معترضین ، تظاهرات یک و نیم میلیون نفری در تبریز به نفع آیت الله شریعتمداری ، اسارت تعدادی از پاسداران به دست حزب و ... ادامه یافت . نهایتا با خلع سلاح کمیتههای طرفدار حزب ، انحلال آن توسط شریعتمداری ، محاکمه و اعدام تعدای از عوامل درگیر ، ناآرامیها خاتمه یافت.(مقصودی:1380،ص336)
دوم) طرح و برنامهی ناسیونالیستهای افراطی آن سوی ارس در انضمامطلبی آذربایجان ایران به جمهوری آذربایجان ، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تشکیل جمهوری آذربایجان واحد .
سوم) ایجاد پانترکیسم در ترکیه و تلاش برای ایجاد تنش در میان ترکهای ایران از طریق اعزام جاسوس توسط ترکیه به ایران به منظور تحریک احساسات پانترکیستی در سال 1375 و قبل از آن .(همان:ص343) پانترکیستهای افراطی کماکان در آذربایجان شرقی و بعضی دیگر از شهرهای آذرینشین فعال هستند .
بلوچها که خود را به رغم مستندات و شواهد علمی ، از نژاد آریایی نمیدانند ، به واسطهی همین برداشت و نیز تفاوتهای مذهبی و روحیهی بیابانگردی ، کمتر ترغیب به همکاری با دولتهای مختلف ایرانی شدهاند .
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ، سه گروه مختلف تلاشهای خود را جهت جذب مردم در مقابل دولت آغاز کردند . نخست سرداران و خوانین ، دوم راهبران مذهبی یا مولویها و بالاخره گروههای کمونیستی موسوم به چپ . این هر سه گروه به نوعی با یکدیگر زمینههای مشترکی داشتند و در اتحادی ناپیدا به مبارزه با دولت تازه بر سر کار آمدهی جمهوری اسلامی میپرداختند.
سرداران و خوانین منطقه در مقابل طرح استانداری و ژاندارمری استان که خواستار واگذاری امنیت منطقه به آنان بودند ، به شرطی که پروندهی قتل نداشته باشند و از اختیارات گذشته به عنوان خان برخوردار نباشند ، بازگشت به ایران و پذیرش طرح را منوط به کسب خودمختاری و خروج سپاه از منطقه و ... کردند که البته از سوی مسوولین استانی رد شد .
مولویها برای پایان بخشیدن به درسهای خود و اخذ مدرک مولویت ، اغلب به پاکستان و عربستان میروند ... و غالبا تحت تاثیر خط فکری حاکم بر مراکز مذهبی کشورهای دیگر بودند و این عاملی برای منع همکاری خالصانهی آنان به حکومت مرکزی بود . گروههای چپ نیز با سرداران شعارهای خودمختاریطلبانه در پی به سقوط کشاندن حکومت بودند .
پس از حاکمیت نسبی دولت جمهوری اسلامی ، از طرفی عراق به منظور گشودن جبههی جنگی در شرق کشور و کاهش حضور نیروهای نظامی ایران در غرب ، حمایت بیدریغ خود را از ضدانقلابیون ایرانی مقیم پاکستان اعلامی داشت .
از سوی دیگر غرب نیز ایجاد درگیریهای مذهبی را با طرح شورای مرکزی اهل سنت (شمس) پی میگرفت . روسها نیز که درگیر جنگ افغانستان شده بودند ، تلاش داشتند از طریق این استان به بنادر دریای عمان دست یابند . به این ترتیب هر سه گروه خوانین ، روحانیون و چپها به ترتیب به کشورهای غربی ، کشورهای مسلمان سنیمذهب و بلوک شرق ابراز وفاداری میکردند تا جدایی استان را از ایران و استقرار دولتی مجزا پی بگیرند .
اولین تنش در اردیبهشت ماه 1358 با تحصن گروهی از کارگران بیکار در استانداری شروع شد ، چندی بعد با تحریک و تشدید روحیهی قومیتگرایی و ... امنیت منطقه برهم خورد و از خرداد 1358 گروههای مذهبی اهل سنت وارد میدان شدند و بعد نیز بین خوانین و نیروهای دولتی درگیری ایجاد شد و بعد به درگیریهای مسلحانه انجامید و تعدادی کشته و زخمی شدند .(مقصودی:80،صص345 تا 355)
"اتحادیهی عرب خوزستان"[11] ، جنبش ناسیونالیست عرب" ، "جبههی تحریر خوزستان" ، "فدائیان خلق" و "حزب کارگران سوسیالیست" از جمله سازمانهایی بودند که از ماههای اولیهی سال 1358 فعالیت خود را در این منطقه متمرکز کردند .
اتحادیهی عرب ، سایر گروهها و جنبش ناسیونالیست عرب که تمایلات دستراستی داشت ، مورد حمایت عراق بودند و خواستهها و اهداف مشترکی همچون خودمختاری خوزستان و استقلال عرب را مطرح می کردند و مدام بمبگذاری و ... انجام میدادند .
مداخلات عراق در طی سال 1358 ، شامل تشویق جوانان عرب برای ورود به خاک آن کشور ، کسب تعلیمات و آموزشهای لازم ، مجهز کردن آنها به اسلحه و پول کافی و سپس اعزام آنان به داخل ایران برای مبارزه در جهت براندازی نظام و تشکیل گروههای با خواست خودمختاری بود .(همان:ص361)
مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) به عنوان سکاندار کشتی انقلاب اسلامی در دنیای متلاطم امروزی ، عامل فوقالعاده مهم "اتحاد ملی" را در حوزهی داخلی و در کنار "انسجام اسلامی" در گسترهی بینالمللی در اولین روز سال جاری گوشزد و سال 1386 را سال "اتحاد ملی و انسجام اسلامی" نامگذاری فرمود .
ایران کشوری متکثر است . متکثر دینی ، مذهبی ، سیاسی ، فرهنگی و قومی . اما چالشهای ناشی از ناهمگونی قومی ، بر ناهمگونیهای دیگر برتری دارد . اگرچه وجود اقوام مختلف را به تنهایی نمیتوان به هیچ روی ، دلیلی بر تحرکات مغایر امنیت ملی و زمینهساز نفوذ بیگانگان دانست ، اما به هر صورت شکافهای قومی که مصداق بارز شکافهای هویتی و منشاء تکوین خواستههای جمعی هستند ، از استعداد مناسبی برای غیررقابتی کردن قلمرو سیاست و اجتماع و نااستواری نظام سیاسی برخوردارند . (محمدی:1380،ص4)
برخی نظریهپردازان ، هویت قومی متفاوت در کشورها را به فعل و انفعالات شیمیایی تشبیه کردهاند که هرگز از بین نخواهد رفت . بلکه تحت تاثیر مسایل خاص در هر زمان قابل بروز و گسترش هستند .(نقل از والتر جوتر:1382،ص11)
احساس تعلق و همبستگی نسبت به یکدیگر در یک قوم ، قویتر از همبستگی در سایر اجتماعات انسانی است . درست ، یا نادرست ، در حال حاضر اینگونه میباشد . مثلا در کردستان ؛ اعضای اجتماع مذهبی اهل سنت ، قبل از این که خود را سنی مذهب بدانند ، کرد میپندارند. همین نگرش در بلوچها ، ترکمنها ، آذریها و سایر اقوام نیز با شدت یا ضعف متاوت وجود دارد . این ذهنیت و نگرش منطقی نیست ، اما به هر روی اعضای اجتماعهای قومی حتی در تجمعات سیاسی نیز ارجحیت را بر هویت قومی خویش میدهند .
از این روی علیرغم تمسک دشمنان این مرز و بوم به ناهمگونی سیاسی و مذهبی در طول تاریخ از طریق ؛ مذهبسازی[12] ، مسلکسازی[13] ، ایجاد دستهها و گروههای سیاسی و یا پشتیبانی از آنها در شرایط حساس تاریخی [14] که در جای خود قابل بحث و تحلیل میباشد ، شکاف قومی به دلیل پیشگفته امنیت ملی ایران را بیشتر مورد تهدید قرار میدهد . کما اینکه چالش ناشی از شکاف و ناهمگونی قومی از چالشهای جدی دنیا نیز میباشد . در تعداد زیادی از کشورهای دنیا علیرغم وجود چند قوم در ملت آن ، نام کشور برگرفته از نام یک قوم میباشد . روسیه ، آذربایجان ، قرقیزستان ترکمنستان ، ازبکستان و ... .
در کشورهای کثیرالقوم ؛ ملیگرایی قومی اعتراضآمیز در مقابل ملیگرایی حاکم با عناوینی چون خودمختاری و استقلال سبب انشعاب و کاهش پهنهی ملتهای واقعی و یا ملتهای ساخته شده میشود .(رولان برتون:1380) نمونهی بارز اینگونه جنبشهای استقلالطلب ؛ مبارزات کردها ، به خصوص در ترکیه ، عراق و ایران است و استقلال نسبی کردهای شمال عراق امید تازهای را در دل کردهای سایر کشورهای همسایه (ترکیه ، ایران و تاحدی سوریه) دمیده و امنیت ملی این کشورها را به نسبت تحت تاثیر قرار داده است .
در تعریفی که از "امنیت ملی" ارایه شد ؛ توانایی جامعه در جهت تأمین و صیانت از موجودیت فیزیکی ، زیستی و معیشتی ، فرهنگی و ارزشی مردم و سرزمین از یک سو و ارتقاء و بهینهسازی موجودیت فیزیکی ، زیستی و معیشتی ، فرهنگی و ارزشی مردم و سرزمین از سوی دیگر و همچنین تضمین منافع ملی در دوران جنگ و صلح در مقابل تهدیدهای خارجی و داخلی مد نظر بوده است . بنا بر این اهداف تهدیدهای امنیت ملی عبارتند از :
1 – موجودیت فیزیکی (سرزمین) ،
2 – موجودیت زیستی و معیشتی(منابع) ،
3 – موجودیت ارزشی و فرهنگی مردم و جامعه .
"باری بوزان" در کتاب "مردم ـ دولتها و هراس" ، تهدیدهای امنیت ملی را به پنج دسته تقسیم نموده است :
1 – تهدید نظامی که ممکن است به دولت خسارت وارد آورد و یا موجب سرنگونی آن شود . مانند حملهی نظامی آمریکا به عراق که منجر به سرنگونی دولت مستقر صدام و فجایع انسانی ، زیست محیطی و ... شد و حملهی نظامی صدام تکریتی در سال 1359 به کشور ایران که هشت سال همهی توان ،استعداد و امکانات دولت و ملت را متوجه خود کرد و خسارات زیادی به دولت و ملت وارد نمود ، اما موفق به نابودی نهاد دولت و سایر نهادهای کشور نشد .
2 – تهدید سیاسی که متوجه ثبات سازمانی دولت است و به منظور فشار به دولت تا واژگونی ، جداییطلبی و ... صورت می گیرد . تهدید سیاسی در دهههای قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ، مستقیما توسط استکبار جهانی و یا ایادی داخلی آن عملی شده و بخشهایی از کشور را تا سرحد جدایی و دولت را تا آستانهی واژگونی پیش برده است .
البته قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تهدیدهای سیاسی موجب سرنگونی بعضی دولتهای ایران شده و یا حاکمانی را به حکومت رسانده است . به حاکمیت رساندن رضاخان پهلوی توسط انگیسیها ، سرنگونی او و به سلطنت نشاندن محمدرضا و سرنگونی دولت مصدق به وسیلهی آمریکاییها نمونههای موفق از این دست است که البته در مواقعی با سایر شقوق تهدید نیز توأم بوده است .
3 – تهدید اجتماعی که به راحتی از تهدیدهای سیاسی و فرهنگی قابل تفکیک نمی باشد . پیگیری براندازی نرم در این مقوله قابل تحلیل است که در کشورهای گرجستان ، اوکراین و قرقیزستان در همسایگی ایران با موفقیت اجرا شد و در یکی دو سال اخیر شاهد بروز نمونههایی از فعالیتهای براندازانهی با رویکرد نرم می باشیم که توسط سرویس اطلاعاتی ایران (وزاررت اطلاعات) ضربه خورده است .
4 – تهدید اقتصادی که سختترین و پیچیدهترین تهدیدات در چارچوب امنیت ملی است . تهدید که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به طور مکرر و گسترده در مورد ایران انجام شده است .
5 – تهدید زیستمحیطی که مانند تهدیدهای نظامی و اقتصادی به پایگاههای مادی دولت لطمه میزند و شاید تا جایی پیش رود که ایدهی دولت و نهادهای آن را تهدید کند . این تهدیدها ناشی از بلایای طبیعی می باشد .(باری بوزان:78،ص141)
عرصههای تهدید امینت ملی برشمرده شد . طی سه دههی گذشته به جز تهدید زیستمحیطی فراگیر که امنیت ملی ایران را تهدید کند ، کشور با سایر تهدیدهای عملیشده به طور مکرر مواجه بوده که الحمد لله بلااستثناء قرین نتیجه برای دشمن نبوده است و این همه مدیون اتحاد ملی فراگیر ، پایدار و موثر میباشد . تهدیدهایی که هریک برای واژگونی دولت و حکومت کفایت می کرد . هشت سال دفاع جانانهی آحاد ملت ، از اقوام و ادیان و مذاهب مختلف ؛ تهدیدهای سیاسی ، به خصوص در دودههی اول عمر حکومت اسلامی ، به انحاء مختلف و در ابعاد متفاوت ؛ تحریمهای اقتصادی قریب به سه دههی گذشته و ... .
اما در شرایط جدید بینالمللی ، تهدیدهای امنیت ملی را به دو دستهی زیر ، که همهی شقوق پنجگانهی "باری بوزان" را پوشش می دهد ، می توان تقسیم کرد :
1 – تهدیدهای سختافزاری که نماد اصلی آن جنگ و مبتنی بر عملیات نظامی است . این دسته از تهدیدها موجودیت فیزیکی (سرزمین) و موجودیت زیستی (منابع) را هدف قرار می دهند . اما در عین حال در عملیات روانی که قبل ، حین و بعد از عملیات نظامی صورت می گیرد ، موجودیت ارزشی و فرهنگی را نیز هدف قرار می دهد.
2 – تهدید نرمافزاری که تکیهی اصلی آ ن بر افکار و رفتار جامعهی انسانی کشور هدف میباشد و اولین سنگرهای آن موجودیت ارزشی و فرهنگی جامعه است و طبق تقسیمبندی "باری بوزان" تهدیدهای سیاسی و اجتماعی را شامل میشود.
سرزمین(محدودهی جغرافیایی ایران) ، نظام جمهوری اسلامی(دولت) و ملت ایران(مردم) که در لوای نظام اسلامی و در محدودهی جغرافیایی کشور گرد هم آمدهاند و ارزشهای مردم و جامعه ، پایههای امنیت ملی میباشند که به دلیل ویژگیهای پیشگفته همواره در معرض تهدیدهای سختافزاری و نرمافزاری بوده و هستند . ایران کشور کثیرالقوم نیز هست و قومیت و قومگرایی از ابزارهای مهم دشمنان برای در معرض تهدید قرار دادن امنیت ملی میباشد .
دستهبندهای سیاسی و شکافهای قومی به عنوان افتراق ملت در جای خود از آسیبپذیریهای جدی محسوب میگردد . چرا که باعث تضعیف قدرت ملی که در دولت مرکزی تبلور یافته است ، میشود . به خصوص تحریکات قومی که در بالاترین سطح ؛ رسیدن به استقلال(تجزیه طلبی) و در سطوح پایینتر با هدف دستیابی به خودمختاری صورت میگیرد . به ویژه وقتی که یکی از چهار رکن امنیت ملی ، یعنی دولت به عنوان نماد حاکمیت ملی به دلیل وابستگی یا دلبستگی به قدرت خارجی و بیبهره بودن از پشتوانهی رکن رکین مردم ، اهتمام به تأمین منافع ملی و امنیت ملی ندارد . اما در حال حاضر و با وجود حاکمیت جمهوری اسلامی و ارزشهای دینی ، مذهبی و ملی ، ناهمگونی قومی را میتوان به فرصت تبدیل کرد و از این فرصت برای تقویت امنیت ملی بهره جست . کما اینکه در طول عمر قریب به سه دههی نظام اسلامی همینطور بوده است .
تحریکات قومی در جنوب ، غرب ، شمال ، و شرق کشور طی سالهای گذشته با هدف تجزیهی کشور صورت گرفت ، اما در لحظات حساس تاریخی ، اتحاد پارههای قومی حول محور کشور و حاکمیت اسلامی ، دشمن را ناکام گذارد . دفاع جانانهی عربها در جنوب ، ترکهای آذری و کردها در غرب که در خط مقدم دفع عملیات نظامی دشمن که براندازی سختافزاری نظام نوپای اسلامی را تعقیب میکرد قرار داشتند ، و همچنین سایر پارههای قومی در شمال ، شرق و دیگر نقاط کشور دلیل این مدعاست .
به عنوان مثال بحرانیترین نقطهی آسیبپذیر قومی کشور که علاوه بر برخورداری از ویژگی قومی ، از نظر مذهبی نیز با مذهب رسمی و اکثریت مردم کشور متفاوت هست ، یعنی کردستان ، و از روزهای اول بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی دستخوش بحران شد ، علاوه بر تحمل سختیها و مرارتهای جنگ تحمیلی و جنگهای داخلی گروههای ضدانقلاب که بیش از پنج هزار شهید بومی تقدیم کرد ؛ در عرصهی سیاسی که نماد اصلی آن مشارکت سیاسی و شرکت در انتخابات است نیز مثالزدنی است .
جدول مشارکت مردم کردستان در انتخاباتهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی
موضوع انتخابات | دورهی انتخابات | میانگین مشارکت کشور | میانگین مشارکت استان |
انتخاباتهای مختلف | 16 دوره (تا سال81) | 87/60 درصد واجدان شرایط | 30/54 درصد واجدان شرایط |
مجلس شورای | 6 دورهی اول | 00/62 درصد واجدان شرایط | 06/56 درصد واجدان شرایط |
ریاست جمهوری | 8 دورهی اول | 23/64 درصد واجدان شرایط | 40/50 درصد واجدان شرایط |
مجلس خبرگان | 3 دورهی اول | 98/50 درصد واجدان شرایط | 55/50 درصد واجدان شرایط |
شوراها(شهر و روستا) | 2 دورهی اول | 42/64 درصد واجدان شرایط | 21/87 درصد واجدان شرایط |
توضیح این که میزان حضور مردم کردستان در دو انتخابات مجلس هفتم و ریاست جمهوری نهم خیلی پایین بودن است . به طوری که در انتخابات مجلس هفتم 26/32 درصد و در مرحلهی اول انتخابات ریاست جمهوری نهم 37/37 درصد واجدان شرایط مردم استان مشارکت نمودند . اما حدود 54 درصد واجدان شرایط مردم استان در انتخابات خبرگان رهبری چهارم و حدود 52 درصد مردم در انتخابات شورهای سوم شهر و روستا شرکت کردند .
اگر به آمار مشارکت سیاسی آذریها در غرب ، عربها در جنوب ، ترکمنها در شمال شرقی و بلوچها در جنوب شرقی کشور طی 27 سال گذشته مراجعه شود ، امید به امکان متحد نگداشتن پارههای قومی کشور بیش از پیش خودنمایی میکند .
همچنین مردم همین کشور ناهمگون قومی ، حدود سه دهه تحریمهای جدی و شکنندهی اقتصادی را که توسط آمریکا اعمال شده است و بعضی دولتهای به ظاهر دوست مانند روسها از آن تبعیت میکنند[15] ، مدیریت کردهاند.
کشور ایران که دارای ویژگیهای منحصر به فردی است ، همیشه مطمحنظر قدرتهای برتر دنیا بوده و لذا تلاش کردهاند تا به انحاء مختلف آن را تغییر دهند و یا تضعیف کنند . از آنجایی که ایران کشوری کثیرالقوم میباشد ، این ناهمگونی قومی را ابزاری تلقی نموده و در صدد تضعیف دولت مرکزی و تجزیهی بخشهایی از سرزمین آن برآمدهاند و تاریخ یک قرن گذشته ایران ، به کرات دخالتهای قدرتهای بزرگ وقت از جمله انگلستان ، شوروی سابق و آمریکا را در این رابطه ثبت کرده است .
چالشهای ناشی از ناهمگونی قومی در کشور ، کماکان وجود دارد و دستآویزی برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران است . از طرف دیگر به دلیل ویژگیهای مذهبی ایران ، چالشهای دینی و مذهبی نیز مزید بر علت میباشد و بر همین اساس ، مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) شعار محوری و راهبردی "اتحاد ملی و انسجام اسلامی" را برای سال جدید منظور فرموده است .
لذا برای تأمین و تقویت "امنیت ملی" ایران اسلامی ، ایجاد و تقویت "اتحاد ملی" ضروری و حیاتی است و راهکارهای زیر به منظور تحقق "اتحاد ملی" به عنوان پیشنیاز اساسی "امنیت ملی" پیشنهاد میگردد :
1 – تأمین امنیت اجتماعی گروههای قومی
امنیت اجتماعی [16] با معیارهایی چون توانایی جامعه در تداوم و استمرار شیوهی زندگی مرسوم و معمول خود با حفظ فرهنگ ، زبان ، مذهب و آداب و رسوم تعریف میشود و دستورالعمل زیر میتواند برای تأمین امنیت اجتماعی در میان اقوام ایرانی کارا باشد :
یک : پرهیز از بیهویت جلوه دادن زبان و فرهنگهای بومی .
دو : احترام به جایگاه روحانیت سنی در مناطق بومی و پرهیز از بیاحترامی به مذاهب و ادیان در ابعاد محلی .
سه : غیرسیاسی کردن مذهب در میان اقوام و پرهیز از تشدید و تعمیق عوامل منفک کنندهی مذهبی .
چهار : حساسیتزدایی در خصوص رشد مطبوعات محلی ، ادبیات فورکلوریک ، موسیقی محلی ، هنرها و نمایشهای آیینی و نیز لباس و پوشش محلی .
پنج : رواداری نسبت به آموزش و رسانش به زبانهای محلی در حدود قانون .
شش : تقویت صدا و سیما در مناطق قومی و رشد صدا و سیمای منطقهای .
هفت : جلوگیری از ترویج احساسات و تعصبات قومی و رقابتهای میان اقوام و تسهیل همزیستی مسالمتآمیز آنها از طریق کلیشهزدایی و رفع بدبینی فرهنگی در روابط بین قومی .
هشت : تحقق برابری فرصتهای اساسی مانند تحصیلات ، شغل ، امکانات رفاهی ، تساوی حقوق و امتیازات مادی .
نه : افزایش میزان تحمل ، صعهی صدر و فرهنگ تساهل و مدارا در میان اقوام از طریق نهادهای جامعهپذیری همچون خانواده ، آموزش و پرورش ، نهادهای دینی ، نیروهای مسلح و رسانهها .
ده : احترام به نخبگان قومی و بسترسازی برای ارتقاء آنها در ساختارهای رسمی و ملی .
2 – گسترش سرمایهی اجتماعی در میان اقوام
منظور از سرمایهی اجتماعی ، گزینههای رابطهای است در ابعاد سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی برای یک موضع اجتماعی در شبکهی تعاملی جامعه . و سرمایهی اجتماعی به معنی مجموعهی سرمایههایی است که هر یک از ما از طریق شبکهی ارتباطاتمان(مانند اعضای خانواده و خویشاوندان ، دوستان و آشنایان) در اختیار و یا به آن دسترسی داریم . امکانات ، مقامهای اجتماعی ، سرمایههای اقتصادی و داشتههای فرهنگی اعضای شبکهی ارتباطی ما ، همگی تعیین کنندهی میزان سرمایهی اجتماعی است .
3 – ارتقاء ظرفیت راهبردی در زبان فارسی به مثابه زبان ارتباطی
یکی از لوازم انسجام ملی برای "ما"های متعدد و متفاوت ، تداوم نمادی یا اشتراک نمادی است . وسیلهی بلافصل وحدت نمادی ، زبان طبیعی مشترک ملی است . زبانی که امکان ارتباط گفتمانی را در سطح اجتماع جامعهای فراهم کند . زبان ، بستر میانکنش اجتماعی و هویتی و مجرای ابراز خود و آگاهی از دیگری است .
در ایران ، زبان فارسی با پشتوانهی ادبی و فرهنگی خود ، همواره زبان اصلی و رسمی بوده است . در عین حال ، زبان فارسی در ایران علاوه بر زبان رسمی ، زبان میانجی (ارتباط دهندهی اقوام غیرفارس) هم هست . (پورسعید:1386،صص 9 تا 18)
1 - احمدی حمید ، قومیت و قومگرایی در ایران ـ افسانه و واقعیت ، نشر نی ، چاپ دوم ، 1379 .
2 - برتون رولان ، فکوهی ناصر ، قوم شناسی سیاسی ، نشر نی ، چاپ اول ، 1380 .
3 - بوزان باری ، پژوهشکدهی مطالعات راهبردی ، مردم ـ دولتها و هراس ، انتشارات پژوهشکدهی مطالعات راهبردی ، 1378 .
4 - پورسعید فرزاد ، گوناگونی و انسجام ملی در جامعهی ایرانی(گزارش راهبردی) ، پژوهشکدهی مطالعات راهبردی ، 1386 .
5 - دهقان طرزجانی محمود ، روابط خارجی ایران و همسایگان در دههی دوم انقلاب اسلامی ، انتشارات سروش ، تهران/1379 .
6 - رضایی عبدالعظیم ، پیشینهی ایرانیان ـ از باستان تا انقراض ساسانیان ، جلد اول ، انتشارت دُر ، چاپ اول /1378 .
7 - شهیدی حسن ، آمریکا و خاورمیانهی 2020 ، ادارهی کل کردستان ، 1384 .
8 - شهیدی حسن ، واکاوی ضرورت اتحاد ملی و انسجام اسلامی ، ادارهی کل کردستان ، 1386 .
9 - علی بابایی غلامرضا و آقایی بهمن ، فرهنگ علوم سیاسی ، جلد 2 ، چاپ اول ، نشر ویس ، 1365 .
10 - گولد جولیوس و کولب ویلیام .ل ، پرهام و دیگران ، فرهنگ علوم اجتماعی ، انتشارات مازیار ، 1376 .
11 - محمدی هادی ، سرویسهای اطلاعاتی و پتانسیلهای قومی ، ادارهی کل چهارمحال و بختیاری ، 1381 .
12 - مقصودی مجتبی ، تحولات قومی در ایران ؛ علل و زمینهها ، موسسهی مطالعات ملی ، چاپ اول ، 1380 .
13 - مقصودی مجتبی ، قومیتها و نقش آنان در تحولات سیاسی سلطنت محمد رضا پهلوی ، انتشارت مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، چاپ اول ، 1382 .
14 - یحیی هارون ، سلیمانی اسدالله ، استراتژی اسراییل در خاورمیانه (اکراد : برگ امتیاز اسراییل) ، انتشارات دانشکدهی محمد باقر (ع) ، چاپ اول / 1385.
15 - فصلنامهی مطالعات ملی ، سال سوم ، شمارهی 9/ پاییز 1380 ، موسسهی مطالعات ملی.
16 - فصلنامهی پژوهش ، شمارهی ویژه ، دانشکده محمد باقر (ع) ، 1385 .
17 - مطالعات نسبت وفاق ملی ، رقابت سیاسی و ناهمگونی ، معاونت طرح و بررسیهای استراتژیک ، 1380 .
18 - ناهمگونی قومی و امنیت ملی (1) ، معاونت طرح و بررسیهای استراتژیک ، چاپ اول/1380 .
19 - WWW.KHAMENEI.IR
[1] - Nation
[2] - Ethnie
[3] - Nasional Security
[4] - Nasional Solidarity
[5] - همبستگی ملی عبارت است از احساس تعلق خاطر مشترک و احساس تعهد مشترک افراد به اجتماع و آن "ما"ی بزرگی که به افراد هویت جمعی می دهد.(معاونت طرح و بررسیهای استراتژیک.:80،ص30)
[6] - عنصر اطلاعاتی نیروی شبه نظامی خاقانه در اسراییل ، قبل از تشکیل دولت صهیونیست که بعدها گروه اطلاعاتی شائی که مقدمهی موساد محسوب می شود را ایجاد کرد و بعد مسوول موساد شد .(هارون یحیی)
[7] - سرتیپ دوم بازنشستهی ارتش آمریکا .
[8] - سفیر سابق آمریکا در کشور کرواسی .
[9] - استاد ایرانیالاصل تاریخ در کالج باروک دانشگاه نیویورک .
[10] - اختلاف ترکمنها با حکمرانان شیعه ایران به طور سنتی ، روسها را بر آن داشته تا جهت تصرف ترکستان دست یازند . استعمارگران روس و انگلیس و عثمانی هریک به طریقی در صدد چنگاندازی به ترکستان بودند . اعتراض دولت وقت ایران به عملکرد روسیه در سال 1299 موجب انعقاد قرارداد آخال گردید و منطقهی ترکمنصحرا تابع ایران شناخته شد.(مقصودی:1380)
[11] - اتحادیهی عرب در سال 1324 به تشویق آلن چارلز ترات ، رییس سرویس اطلاعاتی انگستان در خاورمیانه ، ایجاد شد .
[12] - وهابیت که توسط مستر همفر ، عنصر اطلاعاتی انگلستان ، در حوزهی اهل سنت ایجاد شد .
[13] - پیدایش فِرَق مختلف مذهبی مانند فرقههای درویشی و صوفی مسلک در ایران و سایر کشوهای اسلامی .
[14] - دستهبندیهای سیاسی در انقلاب مشروطه و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی .
[15] - تاخیر پی در پی روسیه در تکمیل ، عملیاتی کردن و تحویل دادن نیروگاه هستهای بوشهر در رابطه ارزیابی میشود.
[16] - Societal Security
![]() |