قائــــم | ||
قیام بحرین در سکوت خبری امیرنشین بحرین که 52 سال پیش از ایران جدا شد، از سه سال قبل صحنه قیام مردمی بر ضد تبعیض و ستم میباشد. عربستان با دخالت نظامی در این امیرنشین، در سرکوب قیام مردم، امیر بحرین را یاری میدهد و غربیها که ادعای دفاع از حقوق بشرشان گوش فلک را کر کرده است، حتی از نظر خبری نیز اعتراضات به حق مردم را بر نمیتابند. امیرنشین بحرین که استان چهاردهم ایران بود در سال 1350 طی یک توطئه انگلیسی و بیکفایتی شاه بیکفایت ایران از خاک مادری جدا شد. سه سال پیش مردم مسلمان بحرین نه از تنگی معیشت، بلکه از ظلم و بیعدالتی حاکمان وابسته به بیگانه دست به اعتراض زده و خواستههای مشروع خود را مطالبه کردند. اما امیر غیربومی و دستنشانده بحرین خواستههای به حق مردم را بر نتابید و دست به دامان عربستان زد و آن کشور نیز با چراغ سبز غربیها به این امیرنشین کوچک لشکرکشی کرد و مردم معترض را به خاک و خون کشید. آن چه در بررسی ساده بین حرکت اعتراضی مردم این امیرنشین و سایر کشورهایی که در معرض بیداری اسلامی قرار گرفتهاند، به دست میدهد این است که هر حرکت مردمی در هر کجای دنیا که ظلم و ستم استکبار و ایادی آن را نشانه رود، محکوم به سرکوب است. بیداری اسلامی[1] که در سال?های اخیر دامن حاکمان وابسته به غرب بعضی کشورهای عربی از جمله تونس، یمن، بحرین، مصر و لیبی را گرفته است در درون خود چند وجه اشتراک، ولی در بیرون چند نقطه تمایز دارد: وجوه اشتراک خیزشهای اسلامی در کشورهای مذکور عبارتند از[2] : 1. حضور واقعی و عمومی مردم(مهمترین عنصر)، 2. به ستوه آمدن مردم از ذلت تحمیلشده توسط فرمانروایان وابسته(انگیزه اصلی)، 3. دارای اصول مشترک: 1) احیاء عزت و کرامت ملی، 2) برافراشتن پرچم اسلام، 3) ایستادگی در برابر نفوذ و سلطه آمریکا و اروپا، 4) مبارزه با رژیم غاصب صیونیست. برخوردهای دوگانه آمریکا و اروپا با بیداری اسلامی(وجوه افتراق): 1. حمایت از حاکمان دستنشانده در سرکوب قیام مردمی. آنچه در بحرین اتفاق افتاد و منجر به این شد تا عربستان به این امیرنشین برای سرکوب مردم لشکرکشی کند و غربیها حتی یک بار هم دخالت نظامی عربستان و نقض حقوق بشر در آن امیرنشین را محکوم نکردند. 2. ایجاد اغتشاش و بحران در کشوری دیگر و تجهیز تروریستهای مخالف نظام و دولت قانونی آن کشور. آنچه در سوریه که در خط مقدم مبارزه با رژیم غاصب صهیونیستی قرار دارد اتفاق افتاده نه تنها بیداری اسلامی نیست، بلکه خوشخدمتی به رژیم اشغالگر است. آمریکائیهای مدعی حقوق بشر و پیشتاز "دموکراسیسازی" در دنیا، نه تنها تروریستهای وهابی را در سوریه رسما و علنا تجهیز و حمایت میکنند، بلکه با استفاده از غول رسانهای در اختیار، حق را ناحق و ناحق را حق جلوه میدهند. سر بریدن افراد بیگناه در سوریه توسط تروریستها را در سایه دروغپردازیهای رسانهای مخفی میکند ولی در مقابل جنایت عربستان و حاکم دستنشانده خود در بحرین سکوت میکنند. کما این که در مصر نیز بازگشت ایادی حسنی مبارک را به فال نیک گرفتهاند. عامل اصلی اشتراک برخوردهای دوگانه آمریکا و اروپا، اسلامگرایی مردم بیدار کشورهای عربی است که در درون خود استکبارستیزی و مبارزه با اشغالگری را دارد. عاملی که "جنگ تمدنها" را به ارمغان آورد تا به این بهانه آنچه در توان دارند برای نابودی اسلام ناب محمدی(ص) بهکار گیرند. غافل از این که خداوند در کمین ظالمان نشسته است.[3] [1] - البته کشورهای غربی برای کاهش تاثیر نقش اسلامی قیامها در افکار عمومی مستضعفان جهان، بیداری عربی و بعضی دیگر آن را بهار عربی نام نهادند. [2] - برگرفته از نظرات مقام عظم رهبری(مد ظله العالی) در باره بیداری اسلامی [3] - - إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ (الفجر-14) یعنی به یقین پروردگار تو در کمینگاه(ستمگران) است!
[ پنج شنبه 92/12/15 ] [ 10:29 عصر ] [ ]
[ ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |