قائــــم | ||
بانوی ثروتمند مکه به پیشنهاد ابوطالب، غلامش "میسره" و همه مالالتجاره را در اختیار "محمد امین" قرار داد تا به تجارت بپردازد. کاروان بازگشت و میسره از جلوههای سفر با محمد امین برای خدیجه گفت. ابوطالب بانوی ثروتمند مکه را برای بردرزادهاش خواستگاری کرد و خطبه عقدشان را جاری ساخت.[1] از آن پس خدیجه انیس مونس "محمد امین" گردید و چون محمد به رسالت خدا برگزیده شد، ساعاتی بعد اولین ایمانآورنده به دینش شد و همه داشتههایش را در آن راه بخشید. خدیجه مادر امت و "امالمؤمنین" بود و رسولالله(ص) در حیات آن فداکار، همسر دیگری برنگزید و چون درگذشت، ملول و محزون شد و بسیار یاد او میکرد[2]. وصف امالمؤمنین خدیجه(س) در این مقال نگنجد، لاجرم به اشارتی بسنده میشود و ... . 1. اول مسلمان روایت است که پیغمبر(ص) روز دوشنبه مبعوث گردید و خدیجه در همان روز مسلمان شد و على (ع) در روز سه شنبه،...[3] و نیز از انس بن مالک است که پیغمبر(ص) روز دوشنبه مبعوث شد و خدیجه در پایان همان روز مسلمان شد و على (ع) در روز سه شنبه.[4] 2. صاحب فضل و قدر فضل او مورد اتفاق است و قدرش مورد تردید نیست و او نخست کس است که به رسول خدا(ص) ایمان آورده و همه مالش را در راه آن حضرت خرج کرده و پیغمبر(ص) بسیار یاد او میکرد و او را میستود و میفرمود: هیچ مالى چون مال او به من سود نبخشید و خدایش از او فرزندى گرامى به وى روزى کرد و تا خدیجه زنده بود آن حضرت به احترام او زن دیگرى نگرفت.[5] 3. جایگاه حضرت خدیجه در بهشت امام صادق(ع) فرمود: وقتى که خدیجه وفات کرد، حضرت فاطمه(س) خودش را به پیامبر میچسباند و پیرامون او میچرخید و میگفت: بابا! مادرم کجاست؟ و پیامبر نیز پاسخى نمیداد. ولى پیوسته فاطمه(س) میگفت: بابا! مادرم کجاست؟ و پیامبر نمیدانست در پاسخ او چه بگوید. ناگهان جبرئیل فرود آمد و گفت: خدایت دستور میدهد که به فاطمه سلام برسانى و بگویى که مادرت در قصبهاى است که گرههایش از طلا و ستونش از یاقوت سرخ میباشد و در کنار "آسیه" همسر فرعون و "مریم" دختر عمران قرار دارد. حضرت فاطمه(س) نیز در پاسخ گفت: "ان اللَّه هو السّلام و منه السّلام و الیه السّلام".[6] پیامبر در باره او فرمود: "خیر نساء الجنّة خدیجة بنت خویلد" یعنی بهترین زنان بهشت خدیجه دختر خویلد است.[7] 4. از مائده آسمانی تناول میکرد براى خدیجه مانند مریم مائده آسمانى نازل میشد. چنان که بخارى در صحیح خود از ابوهریره روایت کرده است که جبرئیل بر پیامبر نازل شد و ظرفى از بهشت آورد که طعام و شراب بهشتى بود و گفت: اى رسول خدا این مائده مال خدیجه است از طرف پروردگارش و من، به او سلام برسان و به او مژده بده به یک قصرى در بهشت که در آنجا سر و صدا و مشقت نیست.[8] 5. وفات امالمؤمنین؛ مصیبت بزرگ پیامبر(ص) خدیجه نخستین زنى بود که به پیامبر ایمان آورد و نماز خواند در اسلام از روایت اخبار و احادیث وحى و نبوت است، بسیارى از زنان اسلام از او نقل اخبار طلوع اسلام را نمودند خدیجه با بذل احساسات و عواطف و کمک مادى خود اسلام را یارى کرد. خدیجه با این صفات عالى در آسمان زن ستاره درخشانى شد و چشم همه زنان به وجود او روشن بود و به اعتراف تمام فرق اسلامى یک رکن پیشرفت اسلام بر دوش خدیجه بود و در اثر خدمت و فداکارى او پیغمبر توفیق حاصل کرد و به همین جهت به حق لقب "ام المؤمنین" به خود گرفت. به روایت ابن اسعد از حکیم بن حزام خدیجه(س) در ماه رمضان سال دهم نبوت وقتی شست و پنج سال داشت، وفات کرد. پیامبر(ص) شخصا پیکر آن حضرت را در "حجون" قبرستان مکه "جنه المعلی" دفن کرد. این بود که درگذشت خدیجه براى پیامبر(ص) مصیبتى بزرگ بود زیرا خدیجه وزنه زندگى پیامبر خدا بود و به احترام او بسیارى به پیامبر احترام مىکردند، یا متعرض او نمىشدند ولى پس از او در مقام قتل او بر آمدند خدیجه به دست پیامبر به خاک سپرده شد و رسول خدا خود در قبر خدیجه رفت و در حق او دعا کرد و طلب مغفرت نمود و او را در "حجون" قبرستان مکه "جنة المعلى" دفن کرد. خدیجه بهترین انیس پیغمبر(ص) و قوىترین مددکار روز سختى بود او در شدائد و دشواریهاى اسلام موجب تسلى خاطر پیغمبر گردید و از بذل مال خود دریغ نمیداشت و با آن قدرت مالى و شهرت مقامى که داشت با زجر و تهدید و تبعید شوهر ساخت و لذا رسول خدا بسیار او را دوست میداشت. عایشه میگوید: هر وقت پیغمبر به یاد خدیجه میافتاد ملول و محزون میشد و براى او طلب مغفرت میکرد.[9] دهم رمضان، سالروز وفات امالمؤمنین حضرت خدیجه سلامالله علیها به محضر قائم آل محمد(ص) و مسلمان جهان تسلیت باد
منبع : نرمافزار گنجینه روایات، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی
پانوشت [1] - جلوههاى اعجاز معصومین علیهم السلام، ص112 [2] - الطرائف، ترجمه داود الهامى، ص 443 [3] - گنجینه معارف شیعه، ترجمه کنز الفوائد و التعجب،ج1، ص 305 [4] - همان، ص 306 [5] همان، ص 327 [6] - جلوههاى اعجاز معصومین علیهم السلام، ص390 [7] - الطرائف، ترجمه داود الهامى، ص442 [8] - همان، ص442 [9] - هما، ص 443 [ شنبه 97/3/5 ] [ 5:10 صبح ] [ ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |