سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قائــــم

واقعه

ده سال از هجرت خاتم‌الانیباء(ص) گذشته و حضرتش به مکه مکرمه سفر نمود تا حج بگذارد و آداب حج‌گذاردن را به مسلمانان بیاموزد. سال آخر عمر پربرکت پیامبر اکرم(ص) بود و عطر سفر آخرت را استشمام فرموده بود و لذا این حج، حجه‌الوداع بود. حاجیان حج گذاشتند و در جوار رحمت للعالمین در مسیر بازگشت به اوطان خویش بودند. به غدیر خم، اندکی مانده به جحفه در نزدیکی مدینه که رسیدند پیامبر خدا دستور توقف کاروان داد؛ پیش‌رفتگان را فراخواند تا به توقفگاه برگردند و دستور تامل تا نرسیدگان به محل، باز آیند.

جمله همسفران که به گواهی تاریخ یکصد هزار نفر بودند بر محور نگین عالم خلقت حلقه زدند. رسول حق بر بلندای جهاز شتران قرار گرفت تا آخرین گام رسالت را در آخرین سفر حج بردارد.

 آخرین گام رسالت

یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ(المائده - 67)

اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً(به مردم) برسان! و اگر نکنى، رسالت او را انجام نداده‏اى! خداوند تو را از(خطرات احتمالى) مردم، نگاه مى‏دارد؛ و خداوند، جمعیّت کافران(لجوج) را هدایت نمى‏کند.

در غدیر خم یزدان گفت مر پیمبر را

کز پی کمال دین شو پذیره حیدر را(ملک‌الشعرای بهار) 

آری، حضرتش مأمور بود تا گام آخر رسالت را بردارد و "اکمال دین خدا" را ابلاغ نماید. اما آن رسالت چه بود که اگر ابلاغ نمی‌شد، رسالت الهی را انجام نداده بود؟

هدف گام نهایی

الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‏ وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً ...(المائده - 3)

امروز، دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آیین(جاودان) شما پذیرفتم... .

راستی نعمت خدا که دین اسلام باشد، چگونه کامل می‌شد؟ یعنی رشدش تمام می‌شد و به قول امروزیها به آخر خط می‌رسید؟ یا تنها راه رشد و استمرار افاضه الهی از جانب خداوند تعیین ‌می‌شد؟

بی‌گمان منظور از اکمال، نهایت رشد اسلام و باز ایستادن از رشد نبود؛ بلکه آن رسالتی بود که اگر ابلاغ و اجرا نمی‌شد، کمال دین تحقق پیدا نمی‌کرد.

در غدیر خم خطاب آمده ز حق بر مصطفی

تا علی را او ولی بر مهتر و کهتر کند(ملک‌الشعرای بهار)

این گونه بود که پیامبر خدا بر بلندای ایجادشده از جهاز شتران، دست مولی‌الموحدین حضرت علی(ع) را گرفت و فرمود:

مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاه

هر کس که من مولای او هستم علی مولای او است. خدایا دوست بدار کسی را که با علی دوست است و دشمن بدار کسی را که با او دشمن است.

البته رسول گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) ابتدا از حاضران اقرار گرفت که از خودشان بر آنان اولی است. سپس مهم‌ترین پیام الهی را بیان فرمود.

علی(ع) کسیت ؟

این سوال پاسخ قطعی ندارد، چراکه دانشمندان مسلمان و غیرمسلمان از معرفی کامل آن حضرت عاجز مانده‌اند. اما به قول شاعر:

آب دریا را اگر نتوان کشید

پس به قدر تشنگی باید چشید

بنا بر این به خود اجاز می‌دهم تا؛ نه قطره‌ای، بلکه به اندازه "نانوای" از صفات و ویژگیهای آن حضرت را، آن هم به صورت محوری برشمارم و بس.

علی(ع):

1.       نورش قبل از خلقت آدم ابوالبشر خلق شده بود ؛

2.       نامش را در ،آسمانها ، علی(ع) نهاده بودند ؛

3.       تنها مولود کعبه در عالم بشریت بود ؛

4.       نزد پیامبر خدا(ص) تربیت شد ؛

5.       اول مسلمان بود ؛

6.       چون هارون بود برای رسول‌الله(ص) ؛

7.       از آل عبا بود ؛

8.       باب شهر علم بود ؛

9.       او با حق و حق با او بود ؛

10.   امیرالمؤمنین بود ؛

11.   صدیق و فاروق بود ؛

12.   آقای زاهدان روزگار بود ؛

13.   شدیدالسیاسه بود ؛

14.   همای رحمت و آیت خدا بود ؛

15.   شرافت نسبی داشت ؛

16.   خیبرشکن بود ؛

17.   سرچشمه علم فقه بود ؛

18.   از مردان بزرگ تاریخ انسانیت است که مفهوم و نظریه عدالت هستی و جهان را پایه‌ریزی کرد ؛

19.   وصی پیامبر(ص) بود ؛

20.   اولین شهید محراب بود؛

21.   ... .

آری؛ این گونه بود که علی(ع) وصی رسول‌الله(ص) و جانشین وی شد تا پس از رحلت حضرتش خورشید ولایت و هدایت از طریق سلاله پاک آن حضرت بر سپهر بشریت بتابد و باب هدایت بشر الی‌الابد باز باشد و استمرار دین خدا تضمین.

والسلام

دهه امامت و ولایت بر همه مسلمانان مبارک باد

 

پا‌نوشت :



- "... آدم به جبرئیل گفت این دخترک کیست که از نور جمالش بهشت درخشان شده گفت این فاطمه دختر محمّد یکى از فرزندان تو است که پیامبر آخرالزمان است گفت این تاج چیست که بر سر دارد گفت شوهرش علی بن ابى طالب است پرسید این دو گوشواره چیست گفت دو فرزندش حسن و حسین هستند." (ترجمه جلد هفتم بحارالانوار، ج‏3)

- ارشاد القلوب- ترجمه سلگى، ج‏2، ص13

- هنگام تولد على علیه السّلام، سى سال از عمر مبارک پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم گذشته بود و سخت على علیه‌السّلام را دوست مى‏داشت و دستور داد، تا گهواره او را در کنار بسترش قرار دادند و بیشتر اوقات، تربیت و حضانت او به دست مبارک پیامبر خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم صورت مى‏گرفت و هنگام نیاز، بدنش را مى‏شست، و در موقع خوردن شیر، او را در پناه خود مى‏گرفت و گهواره‏اش را مى‏جنبانید و در بیدارى سرگرمش مى‏کرد و او را به سینه خود مى‏گرفت(همان)

- به استناد فرازی از خطبه 56(و سبقت الی الایمان) و نقل از "اکثر اهل حدیث و اکثر محققین از اهل سیره" – ابن ابی‌الحدید

- حذیفة بن اسید گفت: پیامبر خدا دست علىّ بن ابى طالب (ع) را گرفت و گفت:

مژده باد و مژده باد، موسى از پروردگارش خواست که از خاندانش، هارون را وزیر او قرار بدهد و من از پروردگارم مى‏خواهم که از خاندانم على را وزیر من قرار بدهد (خدایا) به وسیله او کمر مرا محکم کن و او را در کار من شرکت بده.( سیماى امام على علیه السلام در قرآن،ص198)

- حدث کساء نقل از جابر ابن عبدالله انصاری(مفاتیح‌الجنان ، شیخ عباس قمی)

- رسوال‌الله(ص) : انا مدینه العلم و علی بابها

- رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله و سلم : على مع الحق- أو الحق مع على(فضائل الخمسة من الصحاح الستة ج‏2 ص109)

- ابن ابی‌الحدید

همان

- ابن ابی الحدید

- شهریار : علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را           که به ماسوا فکندی همه سایه خدا را

- پدرش شیخ قریش و رئیس مکه بود . پسرعموی پیامبر(ص) ، همسرش بانوی زنان عالم و ... .

- اوحدی مراغه‌ای : فر احمد چو در علی پیوست     در خیبر گرفت در یک دست

- ابن ابی الحدید

- جرج جرداق مسیحی

- ابن ابی‌الحدید : ما شک نداریم که علی(ع) وصی رسول الله(ص) بوده است . اگر چه عده‌ای که در نزد ما منسوب به عناد و لجبازی می‌باشند با آن مخالفت می‌کنند" .

منابع :

1.   جعفریان رسول ، تاریخ سیاسی اسلام ، ج 2 ، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، چاپ دوم/پائیز 1369

2.   طبیبیان حسین ، امام علی از دیدگاه ابن ابی‌الحدید ، انتشارات کعبه دل ، چاپ دوم/1390

3.   نرم‌افزار درج مهر ، سازمان میراث فرهنگی(سابق) کشور

4.   نرم‌افزار گنجینه روایات ، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی

 

 


[ یکشنبه 98/5/27 ] [ 8:59 عصر ] [ ] [ نظرات () ]

به نام "پیونددهنده دل‌ها"

کاغذ و قلم برداشتم تا در باره یک "واقعه آسمانی" که در زمین به وقوع پیوسته است یادداشتی بنگارم ، واقعه‌ای که دو انسان کامل موضوع آن بوده‌اند ؛ یکی را تاریخ با ده‌ها خصیصه و ویژگی می‌شناسد از جمله :

1 – صدیق و فاروق ؛

2 – سبقت الی‌الایمان ؛

3 – شجاع و مجاهد ؛

4 – سخی و زاهد ؛

5 – دارای شرافت نسبی ؛

6 – شدیدالسیاسه ؛

7 – سرچشمه ریشه و پایه علم فقه که هر فقیهی جیره‌خوار او بوده است ؛

8 - ... ؛

و آن دیگری نیز با خصایص و ویژگی‌های بسیار از جمله :

1 – اگر او نبود ، پدرش خلق نمی‌شد ؛

2 – مادرِ پدر بود ؛

3 – کوثرِ پدر بود ؛

4 – شوهرش دروازه شهر علم بود ؛

و ... ؛

و بالاخره به مطلبی از نویسنده مشهور مسیحی رسیدم که گفته است : "من تاکنون شش جلد کتاب در این‌باره]زوج[ نوشته‌ام و با این حال احساس می‌کنم که به حقیقتِ آن حضرت دست نیافته ‌و نتوانسته‌ام هر آنچه را که می‌خواهم در مورد آن حضرت بگویم و جمع کنم، پس این‌که بخواهم آن‌ها را در این‌جا با دو یا سه جمله بیان کنم کاری دشوار است."

این بود که قلم برنهادم و از خود شرم کردم که ... ؟!

دوازده مرداد مصادف با اول ذی الحجه، سالروز ازدواج آسمانی فرشته الهی که برای مادری پدرش که پدر او را "پاره تن" خویش نامید با "اول مؤمن" و "وزیر بهانه خلقت عالم" ،بر زمینیان و آسمانیان مبارک باد. 

 


[ جمعه 98/5/11 ] [ 11:51 عصر ] [ ] [ نظرات () ]

بسم‌الله المنتقم

وقتی هند(همسر ابوسفیان) در سال سوم هجرت – در جنگ احد – سینه حمزه سیدالشهداء(عموی پیامبر(ص)) را شکافت تا با خوردن جگر آن شهید اوج تنفر خود را از اسلام نشان دهد ، شاید انتظار داشت که کم‌تر  از نیم قرن بعد جنازه نوه بزرگ رسول خدا حضرت امام حسن مجتبی(ع) را در مدینه تیرباران کنند؛ اما شاید احتمال نمی‌داد رفتار وحشیانه وی در تاریخ تکرار شود و بیایند کسانی که به دستور عباسیان و آل سعود در قرن‌ها بعد به قبور مطهر همسر رسول‌الله(حضرت خدیجه سلام‌الله)  و عموی آن حضرت(ابوطالب) در مکه مکرمه و فرزندانش در مدینه و کربلا و سامراء و صحابی‌اش در سوریه اسائه ادب و بی‌حرمتی کنند؛ اما این اتفاق افتاد و تاریخ تکرار شد. شاید اینان فرزندان ناخلف آن جگرخوارند که وحشیگری در خونشان موج می‌زند و بی‌مهابا با حمله به قبور مطهر و شریف ائمه هدی(ع) و اولیاء آن حضرات در صدد انتقامگیری از رسول گرامی اسلام(ص) برآمده‌اند:

1 - با مراجعه به تاریخ به نظر می‌رسد بنیانگذار جسارت به قبور ائمه هدی علیهم‌السلام متوکل عباسی باشد که به دستور او طی بیست سال هفده بار قبر شریف حضرت امام حسین(ع) را تخریب کردند. این اتفاق وحشیانه که منجر به شکافتن قبر شریف آن حضرت و آب گرفتن و شخم زدن آن شد، در سالهای 237 و 247 هجری قمری رخ داده است.

2 - وهابیان در سال 1216 هجری قمری به کربلا حمله کردند . متجرین خشک‌مغز وهابی در این تهاجم که ده سال ادامه ‏داشت؛ شهر را غارت ، مردم را قتل عام و قبر مطهر حضرت امام حسین(ع) را خراب کردند.   

یک بار هم‏ "امیر مسعود" در سال 1225 هـ .ق با سپاهى متشکل از 20 هزار جنگجوى وهابى به نجف و از آنجا به کربلا تاختند.

3 - وهابیان در سال 1221 هجری قمری بخشی از بناهای قبرستان بقیع را ویران نمودند و سپس با تکمیل سلطه خود بر حجاز در سال‌های 1343 و  1344هـ .ق نه تنها در مدینه، بلکه در هرجا گنبد و بارگاه و زیارتگاهی بود، به ویرانی آن اقدام کردند.

مهاجمان مسلح طی یک سال به تخریب آثاری چون قبر عبدالله ابن عباس، ابوطالب و حضرت خدیجه رحمه‌الله علیهما و زادگاه پیامبراسلام(ص) و فاطمه زهرا(س) در مکه و قبه و قبور موجود در قبرستان بقیع و هم چنین مسجد و قبر حضرت حمزه سیدالشهداء در احد پرداختند.

آنان هیچ قبر و ضریحی را استثنا نکرده‌اند، بلکه قبر پیامبر(ص) از آن جهت که بیشتر مورد احترام و علاقه مردم است، از دیدگاه آنها و از نظر دلایل وهابیان، اولی به خرابی بوده و هست و در حال حاضر نیز اگر ملاحظات سیاسی مانع نشود، حتماً قبر پیامبر(ص) را نیز ویران می‌کنند!

4 – در عصر حاضر نیز، حکومت بعثى عراق براى در هم کوبیدن حرکت انقلابى شیعیان در سال 1370 هجری شمسی با انواع سلاح‎ها مردم را در نجف و کربلا به خاک و خون ‏کشید و با توپخانه، گنبد و بارگاه امام حسین‏(علیهالسلام) را مورد هجوم قرار داد

وهابیان در عصر حاضر نیز در سالهای 1383 و 1386 هجری شمسی دو مرحله حرمین عسگریین را مورد هجوم وحشیانه خود قرار دادند. تروریستهای وهابی ابتدا گنبد و بعد مناره‌ها و سرداب غیبت امام زمان(عج) منفجر کردند که به فروریختن آنها منجر شد.

5 – در آخرین اقدام وحشیانه نیز نووهابیان با تخریب قبر شریف حجر بن عدی - صحابی پیامبر اعظم(ص) و یار حضرت امام علی(ع) – در سوریه و تخریب ده‌ها مسجد و کلیسا در عذاق و شام، تحجر و خشک‌مغزی خود را به اثبات رساندند.

در پیامرسان سروش basiyrat@

منابع

1. پیشینه و عقاید وهابیت

2. دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای(www.farsi.Khamenei.ir)

3. نرم‌افزار گنجینه روایات ، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی به نقل از زندگانی حضرت امام حسین(ع) ، محمدجواد نجفی

4. منابع خبری در فضای مجازی

 


[ سه شنبه 98/3/21 ] [ 10:49 صبح ] [ ] [ نظرات () ]

نامردان مکتب تحجر و جهالت که مروج دین افیونی مبتنی بر جبرگرایی مطلق بودند مردی را تکفیر و در محراب عبادت کردند که:

·        آن‌قدر برای او فضیلت ذکر کرده‌اند که زمین و آسمان را پر کرده است؛

·   هرگاه جایگاه و حقیقت خویش را برای مردم آشکار کند، در برابر او به سجده خواهند افتاد؛

·        نمی‌توان او را که هر چه خوبی هست مال او است، دوست نداشت؛

·        بابِ شهر علم بود و با روح کلی، پیوند تام داشت؛

·        مردم عرب درکش نکردند، ایرانیها او را گرانبها تشخیص دادند؛

·        سرپرست حقیقی و مربی الهی بود؛

و پیامبر اعظم(ص) در وصف این انسان کامل فرمود: دروغ می‌گوید کسی که گمان می‌برد مرا دوست دارد؛ ولی با علی(ع) دشمن است.

شهادت آن انسان کامل بر همه مردمان عالم تسلیت باد



- رجوع به مطلبی با عنوان "دینِ افیون توده‌ها" که در همین دیدارگاه درج شده است.

- امام شافعی: در شگفتم از مردی که دشمنان، کینه‌توزانه فضایلش را پنهان داشتند و دوستان از ترس، آشکار نکردند. با این حال آن‌قدر فضیلت برای او ذکر شده است که زمین و آسمان را پر کرده است.

- محمد بن ادریس، از بزرگان مذهب شافعی: هرگاه علی جایگاه و حقیقت خویش را برای مردم آشکار کند، هر آینه مردم دست دسته در برابر او به سجده خواهند افتاد. شافعی مرد و عاقبت نفهمید علی(ع) پروردگار او است یا پروردگارش خدای او است؛

- کارلیل فیلسوف انگلیسی: ما نمی‌توانیم علی را دوست نداشته باشیم و به وی عشق نورزیم؛ زیرا هرچه خوبی هست که ما آن را دوست داریم، همه در علی جمع بوده است.

- لامنس مستشرق معروف: علمای اسلام از مخالف و موافق، از دوست و دشمن، مفتخرند که گفتار خود را به علی(ع) مستند دارند؛ چه گفتار او، حجت قطعی داشت و او، باب مدینه علم بود و با روح کلی پیوند تام داشت.

- جبران خلیل: علی بن ابیطالب(ع) شهید عظمت خویش گشت. مردم عرب حقیقت مقام او را درک نکردند؛ تا گروهی از مردم همسایه آن‌ها ایران، برخاسته، این گوهر گرانبها را از سنگ تشخیص داده، او را شناختند.

- ژنرال سر پرسی سایکس، کارگزار سیاسی انگلیس در ایران: این که اهالی ایران در او مقام ولایت قائل شده و او را به اصطلاح سرپرست حقیقی و مربی الهی می‌دانند، واقعا این عقیده قابل تحسین و شایان بسی تمجید است؛ اگر چه مقام و مرتبه او خیلی بالاتر از این‌هاست.

 


[ یکشنبه 98/3/5 ] [ 5:39 عصر ] [ ] [ نظرات () ]

روایت شده است که عمرو بن عاص به معاویه گفت: حسن بن على مردى‏ است با حیا و هنگامى که بر فراز منبر برود و مردم با تندى به او نگاه کنند، خجل گردیده و کلامش را قطع می‌کند. پس اجازه بده او به منبر برود. معاویه، خطاب به امام حسن- علیه السّلام- گفت: اى ابا محمّد! برو منبر و ما را موعظه کن.

حضرت، منبر رفت و حمد و ثناى خداى را به جا آورد و بر جدّش درود فرستاد و سپس فرمود: اى مردم! هر کس مرا شناخته که شناخته و هر کس مرا نمی‌ى‏شناسد پس بداند که من حسن فرزند على، فرزند بانوى زنان عالم فاطمه دختر رسول خدا، فرزند رسول خدا، فرزند نبى خدا، فرزند سراج منیر، فرزند بشیر نذیر، فرزند رحمة للعالمین، فرزند کسى که بر جنّ و انس بر انگیخته شده، فرزند بهترین مردمان بعد از رسول خدا، فرزند صاحب فضائل، فرزند صاحب معجزات و دلایل، فرزند امیر مؤمنان هستم. و من کسى هستم که از حقّم باز داشته شده‏‌ام. من و برادرم، دو آقاى جوانان اهل بهشت هستیم و من زاده رکن و مقامم و من زاده مکّه و مِنى، مشعر و عرفاتم.

معاویه، خشمگین شد و گفت: این مطالب را رها کن و در توصیف خرما سخن بگو! حضرت فرمود: باد آن را بارور می‌کند و گرما می‌رساندش و سرماى شب، آن را مرغوب مى‏‌کند. سپس به کلام سابقش برگشته و فرمود: من زاده شفیع و مطاعم، من فرزند کسى هستم که ملائکه در کنار او جنگ کرده‏‌اند. من پسر کسى هستم که قریش در مقابل او سر فرود آوردند. و من پسر امام مردم و زاده رسول خدا- صلّى اللَّه علیه و آله- هستم.

در این هنگام، معاویه از آشوب مردم ترسید و گفت: اى ابا محمّد! بس است! از منبر پایین بیا، آنچه بیان کردى براى ما کافى است.

آن گاه حضرت از منبر پایین آمد. معاویه گفت: گمان کردم مى‏خواهى خلیفه شوى، تو را چه به خلافت!!! امام فرمود: خلیفه، کسى است که عمل به کتاب خدا و سنّت پیامبرش نماید، نه کسى که ظلم کند و تعطیل سنّت پیامبر نماید و دنیا را پدر و مادر خویش گیرد.(جلوه‏‌هاى اعجاز معصومین علیهم السلام، صص 188 و 189)

پانزدهم رمضان سال‌روز میلاد کریم اهل بیت، امام حسن(ع) مبارک باد



  - نام: حسـن     نام پدر: علی   نام مادر: فاطمه  کنیه: ابو محمد  تاریخ ولادت: 15 رمضان

نحوه وفات: شهادت بر اثر ترور بیولوژیک   نام تروریست: جعده   محل دفن: قبرستان بقیع

پانزده رمضان سالروز میلاد آن حسنکه نام مبارکش را خالقش نهاد و به بهانه خلقت عالم اعلام فرمود؛

از چهل و هفت سال نه ماه و هفت روز عمر با برکتش، نه سال و شش ماه امامت فرمود؛

پدرش می‌شنید آن‌چه را پیامبر خدا می‌شنید و می‌دید آن‌چه را آن بزرگوار می‌دید، فقط این وزیر بود و او پادشاه عالم خلقت؛

مادرش، مادرِ پدری بود که پدر به احترامش تمام قد از جایش بر می‌خاست؛ او همان کریم و مجتبی اهل بیت علیهم السلام است.


[ دوشنبه 98/2/30 ] [ 10:0 صبح ] [ ] [ نظرات () ]

قبرستان ابوطالب

 

بانوی ثروتمند مکه به پیشنهاد ابوطالب، غلامش "میسره" و همه مال‌التجاره را در اختیار "محمد امین" قرار داد تا به تجارت بپردازد. کاروان بازگشت و میسره از جلوه‌های سفر با محمد امین برای خدیجه گفت. ابوطالب بانوی ثروتمند مکه را برای بردرزاده‌اش خواستگاری کرد و خطبه عقدشان را جاری ساخت. از آن پس خدیجه انیس مونس "محمد امین" گردید و چون محمد به رسالت خدا برگزیده شد، ساعاتی بعد اولین ایمان‌آورنده به دینش شد و همه داشته‌هایش را در آن راه بخشید.

خدیجه مادر امت و "ام‌المؤمنین" بود و رسول‌الله(ص) در حیات آن فداکار، همسر دیگری برنگزید و چون درگذشت، ملول و محزون شد و بسیار یاد او می‌کرد. وصف ام‌المؤمنین خدیجه(س) در این مقال نگنجد، لاجرم به اشارتی بسنده می‌شود و ... .

1.       اول مسلمان

روایت است که پیغمبر(ص) روز دوشنبه مبعوث گردید و خدیجه در همان روز مسلمان شد و على (ع) در روز سه‏شنبه،... و نیز از انس بن مالک است که پیغمبر(ص) روز دوشنبه مبعوث شد و خدیجه در پایان همان روز مسلمان شد و على (ع) در روز سه‏شنبه.

2.       صاحب فضل و قدر

فضل او مورد اتفاق است و قدرش مورد تردید نیست و او نخست کس است که به رسول خدا(ص) ایمان آورده و همه مالش را در راه آن حضرت خرج کرده و پیغمبر(ص) بسیار یاد او می‌کرد و او را می‌ستود و می‌فرمود: هیچ مالى چون مال او به من سود نبخشید و خدایش از او فرزندى‏ گرامى به وى روزى کرد و تا خدیجه زنده بود آن حضرت به احترام او زن دیگرى نگرفت.

3.       جایگاه حضرت خدیجه در بهشت‏

امام صادق(ع) فرمود: وقتى که خدیجه وفات کرد، حضرت‏ فاطمه(س) خودش را به پیامبر مى‏چسباند و پیرامون او مى‏چرخید و مى‏گفت: بابا! مادرم کجاست؟ و پیامبر نیز پاسخى نمى‏داد. ولى پیوسته فاطمه(س) مى‏گفت: بابا! مادرم کجاست؟ و پیامبر نمى‏دانست در پاسخ او چه بگوید. ناگهان جبرئیل فرود آمد و گفت: خدایت دستور مى‏دهد که به فاطمه سلام برسانى و بگویى که مادرت در قصبه‏اى است که گره‌هایش از طلا و ستونش از یاقوت سرخ مى‏باشد و در کنار "آسیه" همسر فرعون و "مریم" دختر عمران قرار دارد. حضرت فاطمه(س) نیز در پاسخ گفت: "ان اللَّه هو السّلام و منه السّلام و الیه السّلام". پیامبر در باره او فرمود: "خیر نساء الجنّة خدیجة بنت خویلد" یعنی بهترین زنان بهشت خدیجه دختر خویلد است.

4.       از مائده آسمانی تناول می‌کرد

براى خدیجه مانند مریم مائده آسمانى نازل مى‏شد. چنان که بخارى در صحیح خود از ابوهریره روایت کرده است که جبرئیل بر پیامبر نازل شد و ظرفى از بهشت آورد که طعام و شراب بهشتى بود و گفت: اى رسول خدا این مائده مال خدیجه است از طرف پروردگارش و من، به او سلام برسان و به او مژده بده به یک قصرى در بهشت که در آنجا سر و صدا و مشقت نیست.

5.       وفات ام‌المؤمنین؛ مصیبت بزرگ پیامبر(ص)

خدیجه نخستین زنى بود که به پیامبر ایمان آورد و نماز خواند در اسلام از روایت اخبار و احادیث وحى و نبوت است، بسیارى از زنان اسلام از او نقل اخبار طلوع اسلام را نمودند خدیجه با بذل احساسات و عواطف و کمک مادى خود اسلام را یارى کرد. خدیجه با این صفات عالى در آسمان زن ستاره درخشانى شد و چشم همه زنان به وجود او روشن بود و به اعتراف تمام فرق اسلامى یک رکن پیشرفت اسلام بر دوش خدیجه بود و در اثر خدمت و فداکارى او پیغمبر توفیق حاصل کرد و به همین جهت به حق لقب "ام المؤمنین" به خود گرفت.

به روایت ابن اسعد از حکیم بن حزام خدیجه(س) در ماه رمضان سال دهم نبوت وقتی شست و پنج سال داشت، وفات کرد. پیامبر(ص) شخصا پیکر آن حضرت را در "حجون" قبرستان مکه "جنه المعلی" دفن کرد.

این بود که درگذشت خدیجه براى پیامبر(ص) مصیبتى بزرگ بود زیرا خدیجه وزنه زندگى پیامبر خدا بود و به احترام او بسیارى به پیامبر احترام مى‏کردند، یا متعرض او نمى‏شدند ولى پس از او در مقام قتل او بر آمدند خدیجه به دست پیامبر به خاک سپرده شد و رسول خدا خود در قبر خدیجه رفت و در حق او دعا کرد و طلب مغفرت نمود و او را در "حجون" قبرستان مکه "جنة المعلى" دفن کرد.

خدیجه بهترین انیس پیغمبر(ص) و قوى‏ترین مددکار روز سختى بود او در شدائد و دشواریهاى اسلام موجب تسلى خاطر پیغمبر گردید و از بذل مال خود دریغ نمى‏داشت و با آن قدرت مالى و شهرت مقامى که داشت با زجر و تهدید و تبعید شوهر ساخت و لذا رسول خدا بسیار او را دوست مى‏داشت. عایشه مى‏گوید: هر وقت پیغمبر به یاد خدیجه مى‏افتاد ملول و محزون مى‏شد و براى او طلب مغفرت‏ مى‏کرد.

بیست و ششم ادریبهشت مصادف با دهم رمضان، سالروز وفات ام‌المؤمنین حضرت خدیجه سلام‌الله علیها به محضر قائم آل محمد(ص) و مسلمان جهان تسلیت باد

 

منبع : نرم‌افزار گنجینه روایات، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی

 

پاورقی:



- جلوه‏‌هاى اعجاز معصومین علیهم السلام، ص112   

- الطرائف، ترجمه داود الهامى، ص 443

- گنجینه معارف شیعه، ترجمه کنز الفوائد و التعجب،ج‏1، ص 305   

- همان، ص 306

همان، ص 327

- جلوه‌‏هاى اعجاز معصومین علیهم السلام، ص390

- الطرائف، ترجمه داود الهامى، ص442

- همان، ص442

- هما، ص 443


[ چهارشنبه 98/2/25 ] [ 10:23 صبح ] [ ] [ نظرات () ]

ترمذى در صحیح خود از «عبد اللَّه» از پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلّم نقل مى‏کند که فرمود: 

«لو لم یبق من الدّنیا الّا یوم لطول‏ اللَّه ذلک الیوم حتّى یبعث رجلا منّى او من اهل بیتى یواطى اسمه اسمى و اسم ابیه اسم ابى یملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا»

ترجمه: هر گاه به پایان دنیا فقط یک روز بماند خداوند این روز را به قدرى طولانى مى‏ کند، تا این که در این روز مردى که از فرزندان من بوده و نامش هم از نام من است بر مى‏ انگیزد و زمین را از عدل و داد پر مى‏ کند بعد از آنکه از ظلم و ستم پر شده باشد.(الطرائف/ترجمه داود إلهامى؛ ص351)

نیمه شعبان، سالروز میلاد با سعادت امام زمان(عج) بر عموم مسمانان، به خصوص بر سربازان گمنام آن حضرت مبارک باد

 


[ جمعه 98/1/30 ] [ 3:26 عصر ] [ ] [ نظرات () ]

میلاد امام حسین

در سومین روز از سال چهارم هجرت در خانه علی بن ابی‌طالب(ع) نوزادی پا به عرصه وجود گذاشت که نور وجودش قبل از آن خلق شده بود[1]؛ جدش اولین مخلوق خدا[2] و بهانه‌ای برای خلقت عالم[3] بود؛ مادرش دومین مخلوق خدا و پاره تن رسول‌الله[4] ؛ و پدرش تنها مولود کعبه، امیرالمؤمنین[5] ، صدیق و فاروق[6] و وصی پیامبر(ص) [7] بود.

این وجود مبارک که نامش را در آسمانها حسین نامیده بودند،ذخیره الهی بود برای اصلاح دین جدش که حدود نیم قرن بعد از رحلت حضرتش، ذبیح‌الله شد. قیام او بعد از قرن‌ها نه تنها شجاعت شیعیان را برانگیخته، بلکه در نزد غیرمسلمانان نیز مظهر تمایلات آزادگی و ضد استکباری است.

سوم شعبان سال‌روز میلاد باسعادت پاسدار دین خداست و از این رو در نظام جمهوری اسلامی ایران، این روز را روز پاسدار نامیده‌اند.

آن میلاد بر امت رسول‌الله(ص) و این تقارن بر پاسداران انقلاب و نظام اسلامی مبارک باد

در پیام‌رسان سروش منتظ شماهستم basiyrat@

منابع:

3 - نرم‌افزار گنجینه روایات، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی به نقل از منابع مندرج در پانوشتها

 

 



[1] - "... آدم]در فردوس اعلی[ به جبرئیل گفت این دخترک کیست که از نور جمالش بهشت درخشان شده؟ گفت این فاطمه دختر محمّد یکى از فرزندان تو است که پیامبر آخرالزمان است. گفت این تاج چیست که بر سر دارد؟ گفت شوهرش علی بن ابى طالب است. پرسید این دو گوشواره چیست؟ گفت دو فرزندش حسن و حسین هستند." (ترجمه جلد هفتم بحارالانوار)

هم‌چنین [هیثمى در مجمع 9/ 184] از "عقبة بن عام"از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله روایت کرده که حسن و حسین علیهما السّلام دو گوشواره عرش خدا و معلق به عرش‏اند و جداى از آن نمى‏باشند.(فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، ج‏4، ص154)

[2] - قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِی(بحارالأنوار، ج‏25،ص 22)

[3] - در شب معراج به رسول خدا(ص) خطاب رسید: لَوْلَاکَ مَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاکَ

[4] - قال رسول‌الله(ص) : فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّی‏ ... فاطمه پاره تن من است ...

[5] - ابن ابی‌الحدید(شارح نهج‌البلاغه)

[6] - همان

[7] - ابن ابی‌الحدید: ما شک نداریم که علی(ع) وصی رسول الله(ص) بوده است. اگر چه عده‌ای که در نزد ما منسوب به عناد و لجبازی می‌باشند با آن مخالفت می‌کنند".

 


[ یکشنبه 98/1/18 ] [ 4:35 عصر ] [ ] [ نظرات () ]

جزیره‌العرب در آتش جاهلیت می‌سوخت، دختران بر اساس یک رسم جاهلی زنده‌به‌گور می‌شدند و انسانیت بر باد رفته بود. اراده الهی بر ارسال رسول خاتم قرار گرفت تا بساط جاهلیت را برچیند و رحمت الهی را بر گستره گیتی بگستراند. این گونه بود که از میان امیٌون و از جنس بشر مردی را برگزید و برانگیخت.

از همان ابتدای رسالت نبی مکرم اسلام(ص) ابوجل‌ها و ابوسفیانها عَلَم مخالفت با آن حضرت و دینش را برافراختند و فرزندان ناخلفشان نیز بعد از رحلت حضرتش، راه را بر گسترش دین رحمت به خیال خام خود بستند و فرزندان رسول‌الله(ص) را در تنگنای تحجر خویش قرار دادند. تا آنجا بر طبل نفاق و تحجر کوبیدند که سر فرزند رسول خدا را در کربلا بریدند و بر نیزه کردند و در قرنهای بعد نیز یزیدیان قبر شریف آن حضرت را شخم زدند و آب بستند تا شاید چراغ هدایت را خاموش کنند.

امروز نیز خون ابوجهل و ابوسفیان و یزید در شریان آل سعود جریان دارد و اینان خونخواری و وحشیگری طالبان و القاعده و داعش را ناکافی می‌دانند و حمله به مردم بی‌دفاع یمن را شخصا بر عهده می‌گیرند و در سرزمین اشغالی با دشمنان دین رسول‌الله(ص) باده پیروزی سر می‌دهند.

دین رسول‌الله(ص)، دین رحمت است و آن برگزیده حق، رحمه‌للعالمین و هرکس بخواهد چراغ هدایت الهی را فوت کند، پوزه‌اش می‌سوزد.

27 رجب سالروز برانگیخته‌شدن برگزیده حق بر مسلمان و بشریت مبارک و ننگ و نکبت تاریخ بر دشمنان شریعت الهی جاودانه باد

 


[ سه شنبه 98/1/13 ] [ 8:3 عصر ] [ ] [ نظرات () ]

رحلت پیامبر اعظم و شهادت ام حسن و امام رضا علیهم السلام

مصیبت‌های سه‌گانه روزهای آخر ماه صفر؛ رحلت پیامبر رحمت(ص) و شهادت کریم اهل امام حسن(ع) و رئوف اهل بیت امام رضا(ع) بر شیعیان عالم و محبان اهل بیت علیهم السلام تسلیت باد


[ سه شنبه 97/8/15 ] [ 8:12 عصر ] [ ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 273
بازدید دیروز: 431
کل بازدیدها: 1256294